شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

پدافند غیر عامل

در جهان انواع جنگ ها اتفاق افتاده از جنگ هائی که در آن میلیون ها نفر به کام مرگ رفتند تا جنگ هائی که یک نفر هم کشته نشد. اولی مانند جنگ جهانی دوم یا جنگ حمله مغول ها به ایران و یا کشتار مردم در جنگ های صلیبی و دومی مانند جنگ تبوک که رو میان بر علیه پیامبراسلام  لشکر کشی کردند ولی قبل از درگیری میدان جنگ را ترک کردند. اما جنگ فقط منحصر به میدان جنگ و تیر وتوپ نیست بسیاری از جنگ ها اتفاق می افتند و کشتار زیادی هم میدهند ولی با نام های دیگری شناخته می شوند : مثلا جنگ بیولوژیک یا جنگ شیمیایی از جمله جنگ هائی است که بی سر و صدا انسان ها کشته می شوند. ویروس ایدز یا سارس و یا حتی بیماری حصبه و طاعون و تیفوس بیماری های معمولی نیستند آن ها زائیده جنگ هستند. یعنی وقتی یک قدرتی یا یک کشوری نتواند دشمن را از روبرو به مبارزه به طلبد به این روش های ناشناخته تمسک می جوید، و انسان ها بدون اینکه بدانند از کجا مورد حمله قرار گرفتند به کشتن داده می شوند. یعنی بسیاری از بیماری های دوران قبل و یا بعد از جنگ عمدی و تحقیقی است مثلا وقتی میدانیم در ایران علم پزشکی پیشرفته است و همه بیماری ها شناخته شده است و در مان آن هم آماده است طبیعی است که برای این ملت به دنبال بیماری های جدید می روند واز راه کشت میکروب ها و یا جهش نسل آن ها به نوع جدیدی دست می یابند و به ایران حمله می کنند. بسیاری از ایرانی ها در دهه 30یا 1320 از همین روش مردند و جمعیت 24 میلیونی ایران ناگهان به 14 میلیون تقلیل یافت و یا در جنگ های صلیبی وقتی که مسیحیان کاتولیک با مقاومت ارتدکس ها و پروتستان ها برای حمله به مسلمان ها مواجه شدن بیماری تیفوس و طاعون را دربین مردم پراکنده کردند تا هم مقاومت آنان را درهم بشکنند و هم مردم مسلمان را وحشت زده نمایند. علاوه برآن، جنگ های نوع سومی وجود دارد که به جنگ سرد یا صلح مسلح معروف است: دراین دوران سازندگان سلاح نه تنها بازار خود را ازدست نداده بلکه بیشتر از زمان جنگ می فروشند. زیرا کشورها با شعار صلح اقدام به خرید و فروش و انبار سلاح های پیچیده و گران قیمت می کنند. این دوران بیشتر بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد: یعنی با انفجار بمب اتمی در هیرو شیما وناکازاکی ناگهان جو روانی شدیدی علیه جنگ در جهان پیدا شد.گرچه این وحشت  برای سرمایه داران خیلی سود آور بود، چرا که مردم حاضر شدند هرکاری کنند که دیگر جنگ نشود ومثلا کشور ژاپن حتی اعلام کرد که ارتش خود را منحل می کند و تا این اواخر هم ارتش نداشت اما دائما در وادی کشف و ساخت سلا ح های اتمی و سازماندهی ارتش بود وهزینه هایی که برای ایجاد ارتش نوین پرداخت بسیار بالاتر از ارتش های موجود بود. چین هم درابتدا ارتش مردمی یا استفاده از سلا ح های انفرادی و سبک را برای خود که بزرگترین ارتش از نظر نفرات را درجهان داشت برگزید. اما بلافاصله در یک حرکت سریع هم عضو کشورهای کمونیست شد و هم به شورای امنیت راه یافت و هم صاحب سلاح اتمی اتمی گردید و به 5 کشور اصلی جهان بدل شد. درایران بعداز شکست و کشته شدن آغا محمد خان قاجارنیز انگیزه تشکیل ارتش و نیروی نظامی ازبین رفت، حتی استخدام مستشاران نظامی چون میسلپو و دیگران نه تنها به ارتش سامان نداد بلکه به قوای پیاده روس و انگلیس ویا آمریکا تبدیل شد که یا تحت فرماندهی روس ها بودند ویا مانند قزاق ها به تبعیت انگلیسی افتخار می کردند. و نتیجه چنین ارتشی آن بود که در جنگ دوم جهانی حتی با اعلام بی طرفی هم نتوانست خود را حفظ کند. در جهان نیز جز آمریکا که فاتح آن بمباران اتمی بود هیچ کشور دیگری نتوانست عرض اندام کند و اگر کشوری هم بود که میتوانست دوام بیاورد به اشاره آمریکا بود . مثلا شوروی سابق همانطور که امام خمینی ره فرمود : آمریکا شوروی  راهم بازی داده! یعنی در همان دوران جنگ سرد که درواقع بین دو بلوک شوروی و آمریکا مطرح بود اگر یک روز آمریکا گندم به شوروی نمی فروخت مردم آن جا از گرسنگی می مردند  و لذا  این تصمیم آمریکا بود که از یک کشور عقب مانده  درگیر قومیت ها یک زندان بزرگ در پشت دیوار آهنین بسازد  و ارتش سرخ را برآنان حاکم گرداند تا بتواند بعنوان دشمن فرضی برای همه مقاصد خود از آن استفاده کند. و تاریخ قبل از انقلاب اسلامی و حتی مدت ها بعد از انقلاب اسلامی شاهد بود که هرگاه آمریکا ئی ها می خواستند ملتی را قتل عام کنند فورا انگ کمونیستی به او می زدند و شوروی هم با تایید ضمنی این سرکوب را مشروعیت می بخشید . در داخل آمریکا هم هیچ گروهی جرات مخالفت با سیستم را ندارند زیرا به محض مخالفت، کمونیست نامیده شده و حتی اگر همه خداپرست و یا غیرکمونیست هم باشند ،  یک سندی از سوی سفارت شوروی منتشر می شود که آن ها از شوروی دستور گرفته اند! در حالیکه در همان موقع برای وحدت شوروی و آمریکا ودکا کولا درست می کردند وسران این دوکشور درتمام سازمان های بین المللی دوش به دوش هم حرکت می کردند و در کمال خوشحالی درتمام جلسات بایکدیگر احوالپرسی می نمودند. سرمیز مذاکره و غذا همه باهم حاضر بودند و حتی دو عضو جدا نشدنی شورای امنیت محسوب می شدند، مخالفت های آنان در شورا هم یک بازی بیشتر نبود.اما با ظهور انقلاب اسلامی این محاسبات درهم ریخت ولذا دوران جدیدی از تجربیات جنگی آغاز شد...

رئیس جمهور بالاتر است یا رئیس مجلس؟

براساس  قوانین اساسی برخی کشورها قوای هر مملکت به سه قوه مقننه ، مجریه و قضائیه تقسیم می شود که هماهنگی بین سه قوا با رئیس جمهور است ، رئیس جمهور همچنان مسئول حسن اجرای قانون اساسی است و سوگند نامه او دراین زمینه واضح می باشد . گرچه این مسئله واضح و روشن است اما در برخی کشورها تغییراتی داده شده که این اصول را با تجدید نظر هائی روبرو کرده است مثلا در کشور کره رهبر کره هماهنگ کننده است و یا در ژاپن وجود امپراطور در کنار نخست وزیر دیده شده در ایران هم تا مدتی قبل نخست وزیر رئیس قوه مجریه محسوب و مجبور بود از مجلس رای اعتماد بگیرد ولی با حذف پست نخست وزیری عملا اشراف مجلس به رئیس دولت از بین رفت گرچه وزرا هنوز باید از مجلس رای اعتماد بگیرند اما چون انتخاب رئیس جمهور توسط مردم انجام می گیرد و معاون اول جایگزین نخست وزیر هم توسط رئیس جمهور انتخاب می شود لذا کنترل مجلس  کاهش یافته است . همین مسئله موجب نگرانی برخی از مجلسین شده است . البته این موضوع جدیدی نیست اما معلوم نیست چرا ناگهان بعداز 14 سال ناگهان سر باز می کند. نگرانی مجلس برای جایگاه از دست رفته اش قابل درک است ولی را ه حل آن غوغا سالاری نیست چرا که مقصر این کار الان در دولت نیست بلکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است  زمانی که پیشنهاد داد که پست نخست وزیری حذف شود، هیچ جایگاهی برای نظارت مجلس در آن ندید. در اولین دوره ریاست جمهوری  که بنی صدر رئیس جمهور شد با انتخاب شهید رجائی بعنوان نخست وزیر و معرفی ایشان به مجلس کار اجرای قانون اساسی در این زمینه آغاز شد. دوره بعد که شهید رجائی رئیس جمهور شد با انتخاب شهید باهنر و معرفی ایشان به مجلس این راه ادامه یافت با شهادت این دو در 8شهریور 1360 و انتخاب آیه الله خامنه ای به  ریاست جمهوری دوره سوم با معرفی میرحسین موسوی بعنوان نخست وزیر و ادامه آن در دوره چهارم بود که بحث حذف این پست مطرح شد مهمترین شخص پیشنهاد دهنده کاندیدای ریاست جمهوری دوره پنج بود که با توجه به اینکه در آن زمان به دستور امام خمینی بازنگری در قانون اساسی در حال اجرا بود این موضوع نیز مورد تصویب قرار گرفت و همراه اصلاحات قانون اساسی برای اجرا ابلاغ شد. اولین معاون اول آقای حسن  حبیبی نویسند و سیاستمدار معروف بود . وی گرچه اکنون خانه نشین است ولی در آن موقع توانست با ابن عنوان کارهای مهمی را پیش ببرد. از آن زمان معاونین اول رئیس جمهور توسط خود رئیس جمهور انتخاب می شدند و ظاهرا هیچ نظری اعلام نمی شد . تا اینکه در دوران نهم ریاست جمهوری با انتخاب مشائی به سمت معاون اول،  اظهار نظر ها آغاز و باعث تغییر وی شد. این رویه پایان نیافت و کم کم باعث افزایش حساسیت ها شد. انتقاد به برخی انتخاب ها از اشخاص به داخل مجلس راه یافت که با مقاومت رئیس جمهور روبرو گردید و با ادامه بحث، خلا قانونی این امر خود را نشان داد. گرچه در ابتدا این موضوع یک اختلاف ساده و یا براساس سلایق شخصی ویا در نهایت بدبینی به یک جنگ قدرت میان کاندیدای ناموفق و موفق ریاست جمهوری نهم تعبیر شد . شخصیتهای مختلفی سعی کردن با این دید آتش فتنه را خاموش یا آن را شعله ور نمایند. بهرحال اختلافی بود بین  رئیس مجلس و رئیس دولت که دشمن شاد کن و دوست نا امید کن بود. دوستان و در راس آن ائمه جمعه  با انتشار بیانیه ای خواستار رفع این اختلافات شدند ولی دشمنان و در راس آن رادیوهای بیگانه و روزنامه های زنجیره ای در ست در زمانی که رئیس جمهور در نیویورک مواضع جمهوری اسلامی را مقتدرانه مطرح می کرد با طرح مسائلی چون استیضاح رئیس جمهور یا عدم صلاحیت ایشان خواستند تا آن را بزرگنمائی کنند..... 

بیچاره کالاهای ایرانی!

تا دیروز که می‌گفتند چون کالاهای ایرانی کیفیت ندارد مردم آن را نمی‌خرند! حالا امروز که همه کالاهای ایرانی قابل رقابت با کالاهای خارجی است، چین بازار ایران را پر کرده از کالاهای بی‌کیفیت!

 عجیب است این کالاهای ایرانی چه شانس بدی دارند. البته این مثل در مورد همه چیز صادق است. تا موقعی ‌که ایرانی‌ها در صف نمی‌ایستادند، مردم اروپا می‌رفتند و می‌گفتند در خارج همه چیز با صف و نوبت است و هر جا شلوغ باشد مردم در صف می‌ایستند. حالا وقتی مردم ایران صف را رعایت می‌کنند، می‌شوند افرادی که بی‌سر و صدا همه چیز را تحمل می‌کنند! وقتی در غرب یک راننده جریمه می‌شود، می‌گویند ببین پلیس چقدر دقت دارد ... ولی در ایران که جریمه می‌نویسند، به او فحش می‌دهند که چرا جریمه نوشتی! اگر در چین و ماچین مفسدان اقتصادی را بگیرند و به دار بیاویزند، عجب کار قاطعانه و مثبتی کرده‌اند ولی در ایران اگر این کار بشود می‌گویند نمی‌گذارند مردم نفس بکشند! اگر در اروپا قاچاقچی‌ها را دستگیر و حتی ضرب و شتم کنند کار مفیدی کرده‌اند ولی در ایران می‌گویند که آزادی نیست! به هر حال آن‌هایی که دچار تضاد هستند باید فکری به حال خودشان بکنند، چون ملت راه خود را یافته و آن‌ها هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند!!

کوروش کبیر یک بسیجی بود!

کوروش کبیر یک بسیجی بود!
هخامنشیان اگر چه در تاریخ به انحصار عده‌ای در آمدند و آن‌ها سعی دارند که آنها را فقط پادشاه جلوه دهند؛ ولی بسیاری از کارکردهای آنان سرمشق دموکراسی و حقوق بشر در زمان، عصر فضا، اینترنت و ماهواره است! حقوق بشر و قوانین اساسی کشورها اصولاً بدون منشور داریوش بزرگ و کتیبه کوروش کبیر معنی ندارد.

 خداپرستی و گرایش به آزادی و دموکراسی در این کتیبه‌ها نهادینه است و هیچ کس نمی‌تواند وحدانیت و پرستش خدای یگانه را از این متون حذف کند. از همه مهم‌تر این‌که این سلسله و برخی از سرداران فداکار آن برای ما ایرانی‌ها تاریخ پرشکوهی به یادگار گذاشته‌اند. در زمان آن‌ها همه جهان زیر پرچم ایران بود و همگی در صلح و صفا زندگی می‌کردند. در مورد کوروش کبیر هم اگر چه عده‌ای او را مشرک و یا ملی‌گرا می‌خوانند ولی او شخصی خداپرست و دوستدار تمام ملیت‌ها بوده است. حتی برخی روایت‌های موجود در متون اسلامی اشاره به پیامبر بودن وی دارد که ذوالقرنین را نام دیگر او می‌دانند و علامه طباطبایی یکی از طرفداران این نظریه است. اگر کوروش همان ذوالقرنین باشد که به احتمال زیاد هست، احترام او نه بر جهانیان واجب است که ایرانیان نیز باید او را هم‌چون زرتشت پیامبر و یا عیسی مسیح و دیگر انبیای الهی دوست بدارند. زیرا ایرانیان در کنار دیگر اقوام در قرآن ذکر شده‌اند و همان‌طور که نصارا و یهود مورد احترام هستند، مجوس نیز به خوبی یاد شده و نباید گذاشت تبلیغات گمراه‌کننده ثنوی‌گرایان یا ثالثیون! آن را مایملک خودشان بگرداند. اگر چه در دوران قاجار و دوران پهلوی همه دارایی‌های این مملکت به تاراج رفت و کلیه تاریخ گذشته از ذهن مردم پاک شد، اما مهمانی هر چند کوتاه کتیبه کوروش برای ایرانیان مغتنم است، هر چند که امید است مدعیان حقوق بشر حاضر شوند این مدرک مهم تاریخی ایرانی را برای همیشه به موزه‌های ایران بسپارند. همه می‌دانند این تازه یکی از مدارک درخشان ملت ایران در احترام به صلح و آزادی است. چیزی که عجیب است این است که چرا قومی با این همه صلح‌دوستی، به تروریسم متهم می‌شود و مردمی با تاریخ 200 ساله پر از جنگ و خونریزی و کشتار، صلح‌دوست و طرفدار حقوق بشر تعریف می‌شوند!
حتی صهیونیست‌ها که بزرگ‌ترین دشمن ایران هستند، می‌دانند که یهودیان را کوروش نجات و پناهندگی داد. در عصری که خود یهودیان هفتاد پیامبر را در یک روز کشتند، این کوروش بود که به ده نفر از آن‌ها امان داد که به ایران بیایند. مزارشان در شوش دانیال نبی و یا حیقوق در همدان و پیغمبریه در قزوین و قیدار در زنجان نشان این صلح و دوستی است. برای کوروش تفاوتی بین اقوام تحت سیطره‌اش از مادها و پادها، حتی مصری، فلسطینی و اروپایی نبود. هم در زمان آن‌ها بود که پروژه عظیم کانال رود نیل کلید خورد و یا بر اساس روایت، دیوار چین ساخته شد و عجایب دیگر به وجود آمد. لذا باید گفت کوروش یک شاه نبود بلکه یک بسیجی بود. همان‌طور که رییس‌جمهور ما خود را رییس نمی‌داند و یک خدمت‌گزار می‌داند و می‌گوید "طعم ریاست جمهوری را نچشیدم ولی طعم خدمت‌گزاری خیلی شیرین است"،  همو که چفیه بر گردن کوروش می‌اندازد و او را در مقام واقعی خود تثبیت می‌کند. زیرا او واقعاً یک بسیجی بی‌ترمز بود!
سیداحمد حسینی ماهینی
منبع: ماهین نیوز 

چاپ شده در مناقصه مزایده شماره ۵۰۵

شتر نماد ایران نیست

ایران با تمدن بسیار زیاد و سرزمین های تحت سیطره امروزه از سوی غرب به چند شتر سوار سوسمار خوار بیابانگرد تبلیغ می شود! حتی در تبلیغات داخلی هم همینطور . همانطور که رئیس جمهور محترم در مراسم بزرگداشت شهدای خبر نگار اشاره داشت در تبلیغات یکی از اپراتور ها وقتی صحبت ایران می شود یک شتر سوار بیابانگرد مفلوک را نشان می دهند اما صحبت اروپا که می شود هواپیما ،موشک و رایانه دیده می شود آیا ایرانیان دراین پیشرفت ها هیچ نقشی نداشتند؟ویا اینکه بر اثر نادانی این کار می شود: اگر بر اثر نادانی است باید به اطلاع برسانم که ایران کشوری چهار فصل است و کوهستان های آن بیشتر از بیابان های آن است و جمعیت ایران بیشتر در دامنه کو هستان ها زندگی می کند و از آب و هوای معتدل کوهستانی بهره می برند . ایرانیان ازقدیم مالک اعراب بودند حتی در زمان ظهور اسلام عربستان یکی از توابع ایران بود وفرماندار ایرانی با دیدن پیامبر مسلمان شد. باز هم اگر نمی دانند از نظر اعراب ایرانی ها فارس بودند یعنی همگی اسب سوار بودند! حالا چطور شده بهترین اسب ها اسب عربی شدند و ایرانی ها شتر سوار باید آن را در معجزات دروغ پردازی رسانه های غرب جستجو کرد و ساده اندیشان یا بد اندیشانی می خواهند همه چیز را برعکس نشان دهند. البته نا گفته پیداست اگر در ادبیات و هنر ما نشانی از بیابان و یا شتر است اشاره به عصر غروب عاشوراست که اعراب خاندان پیامبر را به اسارات می برند...!