شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

ارتش سایبری

جنگ به مجموعه عملیاتی گفته می شود که برای نابودی یا زمین گیر کردن و شکست دادن دشمن منتهی می شود و ارتش ساز مانی است که این جنگ را هدایت می کند. ارتش را نوع دیگری نیز تعریف کرده اند: مجموعه سربازانی که با یگدیگر می جنگند بدون اینکه هم دیگر را بشناسند برای فرماندهانی که نمی جنگند ولی همدیگر را می شناسند!  

امروزه ارتش و جنگ پا بپا ی وسعت علمی بشر و حتی در خط مقدم آن پیشرفت کرده و حوزه های جدید را فتح نموده یکی از این حوزه ها یا جبهه ها جبهه ارتش های سایبری است! 

جنگ سایبری به مجموعه عملیاتی گفته می شود که در فضای مجازی برای زمین گیر کردن دشمن و ممانعت از حمله یا آمادگی کامل آن صورت می گیرد. 

ارتش سایبری نیز عبارت  از مجموعه ابزاری است که در فضای مجازی اعم از مطبوعات ، رسانه های تصویری و صوتی از ان بهره برداری می شود . قابلیت های ارتش سایبری با ارتش معمولی را نمی توان با یک معیار سنجید و یکی را برتر از دیگری دانست زیرا هرکدام در حوزه خود موثر و بدون جایگزین است. مثلا اگر ارتش واقعی نباشد چه کسی وارد قلمرو دشمن شده و آنان را شکست خواهد داد و بر نقاط حساس آن تسلط پیدا خواهد کرد؟ و اگر ارتش سایبری نباشد چگونه از عملیات آنان آگاه شده و یا بر تغییر اراده آنان تاثیر می توان گذاشت؟ 

ارتش سایبری فقط مخصوص زمان ما نیست بلکه از قدیم الایام نیز بعنوان جنگ روانی یا جاسوسی و یا شایع پراکنی مطرح بوده است. اما امروزه دنیای مجازی بسیار خود را به دنیای واقعی نزدیک کرده است بطور یکه هرچه در دنیای واقعی از قبیل روزنامه و کتاب وجود دارد بسیار راحت تر از ان در دنیای مجازی است. کتابخانه الکترونیکی بطور شگفت آوری تحقیقات را سریع ، آسان ،ارزان و قابل دسترس نموده است. ما امروز دیگر دغدغه رفتن به آمریکا  و مطالعه در کتابخانه دانشگاه هاروارد  یا رفتن به انگلستان و مطالعه در کتابخانه آکسفورد یا سوربن فرانسه را نداریم چرا که همه آن ها هرچه دارند و ندارند را برای عقب نماندن از دنیای سایبر در طبق اخلاص نهاده و به اینترنت یا اینترانت سپرده اند.  

وهمین موضوع راه را برای جاسوسی های علمی و یا سرقت های علمی نیز باز کرده است. مثلا کافی است برای اطلاع از نحوه عملکرد ارتش یا سازمان های اطلاعاتی جهان به سایت آنان مراجعه شود. سایت هر کدام از آن ها بین دو برزخ تبلیغات و ضد جاسوسی بالاخره مطالبی را مجبورند ارائه دهند. حداقل آدرس و تلفن و یا تشکیلات عمومی خود را و اهداف و برنامه هایشان را اعلام نمایند. در بسیاری از این سایت ها ممکن است اطلاعات محرمانه نیز قرارداده شود زیرا بهترین  راه انتقال اطلاعات محرمانه همان راه های شناخته شده است. فقط ممکن است این انتقال به صورت رمزی و یا قراردادی باشد اما همین رمز و قرارداد عمر کوتاهی دارد که اگر خود بخود فاش نشود یکی از اعضا برای خود شیرینی ، شهرت یا پول  آن را افشا و به مطبوعات  و رسانه ها می سپرد. ویا اینکه با شکستن قفل نرم افزاری بسرعت در اختیار هکر ها و حمله وران اینترنتی قرار می گیرد واگر هم چنین نشد یا مانند نویسنده آلمانی از تنظیم حوادث به تصمیمات پی می برند و یا مانند انگلستان بعد از سی سال آن را رسما منتشر می کنند. یکی از دلایل موثر بودن ارتش سایبری با این همه اشکالات ارزان بودن آن است مثلا اگر یک لشکر یا یک ناو آمریکائی از آن سوی اقیانوس آرام حرکت کند تا به خلیج فارس برسد ممکن است چه هزینه های سنگینی داشته باشد و معلوم هم نیست که در حمله خود شکست نخورد و ازبین نرود اما ایجاد هزاران وبلاگ رایگان برای انتشار شایعات و ایجاد ترس و دلهره در دشمن امری بسیار ساده و ارزان و بدون شکست. لذا باید دانست که وظیفه دنیای سایبر در واقع زمین گیر کردن دشمن به ارزانترین وجه ممکن است

تاریخ جنایت بار غرب

 با ظهور انقلاب اسلامی همه معیار های دروغین بهم ریخت. مثلا کسانی که تا دیروز شعار حقوق بشر آن ها گوش فلک را کر کرده بود کاشف به عمل آمد که  آن را از کتیبه های کورش و یا اشعار سعدی که بر سر در سازمان ملل نقش بسته یاد گرفتند و چون یا د گیری  آنان ها طوطی وار بود ، ناچار سر از حمایت و مذاکره با بن لادن و طالبان در آوردند! و از رژ‍یم هایی  چون عربستان که نه انتخابات دارد و نه چیزی به نام رئیس جمهور حمایت کردند و با مردم حماس یا لبنان که با تمام معیار های دموکراسی افرادی را انتخاب کرده بودند به مخالفت برخاستند. این سردر گمی غربی ها در  بکار گیری اصول اولیه انسانی برای آگاهان دور از ذهن نبود.  زیرا تاریخ آنان چیزی جز سردر گمی نیست ! از کشف آمریکا گرفته که براثر اشتباه تاریخی کریستف کلمب که می خواسته به هند برود ناگهان از آمریکا سر در آورد که تا چندین سال هم آن سرمین را هند می خواندند، گرفته  تا اکنون که گاهی می گویند حمله اتمی وگاهی هم می گویند مذاکره ! شایان ذکر است که تسمیه ایالت ایندیانا و نامگذاری سرخپوستان اولیه به هندو ها براساس  همین تصور اشتباه بوده ! بعد ها که معلوم شد آن جا هند نیست و مردم آن جانمی توانند مانند هندی ها از خود دفاع کنند، کشتار این بومی های سرخپوست شروع شد و انگلیسی ها یا اروپائی های تازه به دوران رسیده با کشتار فجیع، آنان را از سرزمین آبا و اجدادی بیرون کرده و خود مالک این سرزمین شدند. کار به همین جا خاتمه نیافت با آوردن سیاهپوستان و خرید و فروش این برده ها، زمین های رایگان به دست آمده را آباد کردند. آن ها حتی پس از انقلاب آبراهام لینکلن دست از آزار سیاهپوستان و سرخپوستان برنداشتند و با تشکیل گرو ه های تروریستی مانند کوکلس کلان ها به ترور و آزار و اذیت رنگین پوستان همت گماشتند و حتی رهبر آنان دکترمالکولم ایکس را در روز روشن ترور کردند  وازاین بالاتر حزب دموکرات که در زمان کندی  می خواست به برابری با رنگین پوستان آشنا شود رئیس جمهور خود را هم برسر این راه گذاشت. وقتی کشتار سرخپوستان به اتمام رسید و آنان تسلیم شده و در بیابان ها سرگردان شدند، کار به همین جا خاتمه نیافت جنگ های داخلی جنوب و شمال آغاز شد و کشتار بین خودشان اتفاق افتاد. یکبار شهر نیویورک در این آتش بطور کامل سوخت و ازبین رفت( فیلم دار و دسته نیویورکی ها بخوبی این را نشان می دهد.) ..

در سیاست های خارجی  هم همانطور که قبلا اشاره شده با اجرای سه سناریوی جنگ جهانی ،جنگ بیولوژ‍یک و جنگ سرد ،جهان را تا کام مرگ فرو برده و بر سر آنان بمب های اتمی و فسفری و موشک های با کلاهک هسته ای ریختند..  و حالا باز مانده های این اشخاص با فراموش کردن تبار و گذشته خود می خواهند دنیائی اطو کشیده و آرام بسازند اما نمی دانند که

 گرگ زاده گرگ شود     اگر چه با آدمی بزرگ شود!

آن ها با این وحشیگری ها یشان باعث شدند تا بشربیدار شده و به دنبال گمشده خود رفته وراه فراری ازاین مخمصه پیدا کند این بود که به دنبال مذهب رفتند و دوباره به خدا رجوع کرده و با کتب آسمانی آشتی کردند. همانطور که در تاریخ می بینیم اولین ندا ها باز  از ایران برخاست و سید جمال الدین اسدآبادی با فهم درست مطلب، به آشکار سازی اسرار درون این تمدن جدید پرداخت. او که در زمان خود با امکانات کم دست به انتشار نشریه در قلب اروپا زد ودر مصر اخوان المسلمین را بوجود آورد، در نجف نیز علما را وادار به صدور حکم تحریم تنباکو و مبارزه با انگلیس نمود. خلف صالح او شهید مدرس و بعدا آیه الله کاشانی این روش را ادامه دادند تا به شهید نواب صفوی وآیه الله خمینی  رسیدند. بالاخره غده چرکین دموکراسی غرب در روز هفده شهر 1357 سر باز کرد و با کشتار مردمی از زمین و هوا و حمایت آمریکا و چین و شوروی و اروپا نشان داد که دموکراسی  و جنگ دوروی یک سکه هستند و دیگر این سکه در بازار از رونق افتاده است.  کوشش سردمداران استکبار در قالب جنگ های سه گانه در این روز باطل شده و سحر آنان از اثر افتاد  و مردم ایران با بازگشت عمیق به گذشته پربار خوداز غرب نا امید شد و دست به زانوی خود انقلابی را بانام خدا آغاز کرد و به سرانجام رساند. اما مگر استکبار به سادگی از منافع خود می گذرد؟ همان تجربیات را در سطح کوچکتر به برعلیه ایران اسلامی برگزید: از تحمیل جنگ تا تزریق بیماری ایدز و تا جنگ سرد و تحریم ها و مذاکرات تحملیی. اما نتیجه معکوس بود:این بود که به سراغ سرچشمه رفت! به جنگ با خدا قیام کرد و به قران سوزی روی آورد. سرچشمه زلال بیداری خلق ها را یافت و به آلوده کردن آن پرداخت و این مرحله را جنگ نرم یا مبارزه ازدرون نام گذاری کرد. البته این جنگ مطلب جدیدی نیست ولی تاکنون به این وسعت و با این روش ها مطرح نشده بود . درست مانند ضدیت با خدا که در گذشته هم وجود داشت ولی هیچگاه به وسعت یک مکتب مانند لیبرالیزم و کمونیزم فراگیر ودر سطح جهانی نبوده.. امروز نیز غرب راهی جز مبارزه نرم یا براندازانه ندارد زیرا در جنگ سخت شکست خورده و در جنگ سرد ابزار خود را ناکار آمد یافته  و پزشکان و دانشمندان هسته ای مانند رزمندگان جبهه های دفاع مقدس وظایف خود را بخوبی انجام داده اند:

جنگ روانی:(

یکی از جبهه های معروف در پدافند غیر عامل جبهه جنگ روانی است به این معنی که با ارسال پیام های ضد و نقیض شامل تهدید و تطمیع سعی دارد که دشمن را زمین گیر کرده و از حمله او جلوگیری نماید و یا آن را کاهش دهد و متوقف کند درست مانند اینکه الان حدود سی سال است که آمریکا ایران را تهدید به حمله می کند حمله به ایران در دستور کار و روی میز آمریکا است و آن ها هی تهدید میکنند! برخی همسایگان هم از سر دلسوزی به ما می گویند آمریکا در حال حمله به ایران است آن ها نیرو های خود را از عراق و جاهای دیگر بیرون کشیدند و تمرکز کردند برای حمله به ایران ولی آن ها یکبار در سال 1359حمله کردند و نتیجه اش را دیدند!
فرمانده سپاه محمد رسول الله که در جمع یگان امام علی ع از مجموعه گردان های عاشورای شرق تهران  در مسجد علی ابن الحسین و در کنار مزار شهدای گمنام سخنرانی می کرد دراین زمینه بیانات جالبی دارد. وی عقیده دارد:  در واقع جنگ تحمیلی، جنگ عراق با ایران نبود . بلکه 36 کشور و در راس آن آمریکا با عراق هم قسم بودند. و او را حمایت می کردند، به اوسلاح و مهمات می دادند! حتی در اواخر جنگ خود آمریکا به خلیج فارس حمله کرد و پالایشگاه نوروز را زد و هواپیمای ایرباس ایران را سرنگون نمود و با هواپیماهای آواکس  خود برای عراق جاسوسی و عملیات اورا پشتیبانی میکرد.
وی با اشاره به حضور گردان حبیب ابن مظاهر( پیشکسوتان بسیج) دراین همایش گفت این جوانان قدیم یادشان است که ما آن موقع نه سپاه داشتیم و نه ارتش منسجم، حتی وقتی بنده در اسلام آباد دفاع می کردم برای هرسه نفر فقط  یک تفنگ آنهم از نوع ‍ژ 3 وجود داشت. بعدا که شهید بروجردی تمام سلاح های پادگان ابوذر را به آنجا آورد با اینکه همه سلاح گرفتند ولی دیدیم که باز سلاح کم شده است. بعدا فهمیدیم که گردان مجاهدین خلق مستقر در منطقه بعنوان رزمنده جلو آمده وسلاح ها را تحویل گرفته و به عقب منتقل می کردند! البته این خیانت آنان بی جواب نمایند و بلکه پادگان آن ها و مرکز آموزش و توپخانه اشان توسط بسیجیان کشف و منهدم شد.
ایشان باتوجه به حضور دکتر جعفر نژاد، فرمانده ناحیه شهید محلاتی افزود: ولی امروز ما فقط در این ناحیه چند یگان داریم و هر
یگان هم ده گردان عاشورا و 3 گردان الزهرا دارد 
وی ادامه داد که : اکنون در سپاه تهران بزرگ23یگان رزمی شامل  3050گردان عاشورا وجود دارد که بعنوان نیرو های مردم پایه که مشتاق و منتظر حمله آمریکا هستند در کنار سپاه محمد و لشکر محمد رسول الله و حضرت رسول و دیگر نیروهای سپاه آماده رزم هستند. برخلاف گذشته که ما در جنگ با عراق حتی یک موشک انداز یا آرپی جی نداشتیم امروز سپاه ما انواع و  اقسام موشک ها را در اختیار دارد.
سردار همدانی ارتش ایران را قویترین و با صلابت ترین ارتش دنیا دانست و افزود: انگیزه ما در جنگ یک وجب خاک نیست ! ما برای خاکی که خدا در آن پرستش نشود ارزشی قائل نیستیم حتی نماز ها و روزه ها و اعمال فردی را هم اگر برای خدا نباشد قبول نداریم، لذا مبارزه برای خدا یک مبارزه همیشگی و با انگیزه قوی است که هیچکدام از ارتش های دنیا آن را ندارند.
وی همچنین اشاره کرد که : دشمن بخوبی این را میداند و برای همین سال هاست حرف حمله را می زند ولی هربار با یک بهانه از ان دور می شود! امروز هم باید یگان امام علی مانند بقیه یگان های مردم پایه برای سه نوع جنگ آماده باشد: جنگ نظامی با دشمنان خارجی  جنگ امنیتی با دشمنان داخلی و جنگ فرهنگی ..
وی علت نامگذاری اولین یگان مردم پایه بسیج را بجای کلمه لشکر در سپاه و ارتش اینطور عنوان کرد: امام علی ع  نیز در همه جبهه ها آماده بود هم مرد رزم با دشمنان و کفار بود و هم با دشمنان داخلی و منافقین جنگید و هم استاد سخن و مبارزه با جنگ نرم بود. بسیجی امروز هم باید مانند مقتدای ایشان علی ع در همه جبهه ها آماده رزم باشد.
سردار همدانی با ذکر خاطراتی از روز های اول و دوم و سوم مهر 1359 در جبهه غرب جوانان امروز را پر انگیزه تر از جوانان دیروز دانست و گفت: ما جوانان دیروزی نیم عمر خود را در زمان طاغوت سپری کردیم و لذا از نظر ارزشی و آرمانی کامل نبودیم ولی این جوانان در دامان اسلام پرورش یافتند و شور و شوق آنان برای مبارزه با خود آمریکا کمتر از شور و شوق رزمندگان ما درزمان جنگ با صدام نیست

باید توجه داشت که نه تنها در ایران اسلامی جوانان آماده فداکاری هستند و بلکه مشتاق در درون جبهه آمریکا درست قضیه برعکس است زیرا آنان انگیزه های مادی دارند مثلا اغلب سربازان آمریکائی برای دستمزد های بالا به جنگ آمده اند تا پس از پایان جنگ با دریافت حقوق و غنائم زندگی رویائی خود را درست کنند لذا همینکه مدت جنگ طولانی می شود و آنان امید خود را به بازگشت ازدست میدهند دچار افسردگی شده و به عملیاتی غیر از جنگ می اندیشند: بسیاری از آنان فرار می کنند برخی نیز خودکشی می کنند و آن هائی که نه جرات فرار دارند و نه اعتماد به خود برای خودکشی به افسردگی دچار شده و نهایتا سر از بیماری های روانی و تیمارستان ها در می آورند...    

پدافند غیر عامل

در جهان انواع جنگ ها اتفاق افتاده از جنگ هائی که در آن میلیون ها نفر به کام مرگ رفتند تا جنگ هائی که یک نفر هم کشته نشد. اولی مانند جنگ جهانی دوم یا جنگ حمله مغول ها به ایران و یا کشتار مردم در جنگ های صلیبی و دومی مانند جنگ تبوک که رو میان بر علیه پیامبراسلام  لشکر کشی کردند ولی قبل از درگیری میدان جنگ را ترک کردند. اما جنگ فقط منحصر به میدان جنگ و تیر وتوپ نیست بسیاری از جنگ ها اتفاق می افتند و کشتار زیادی هم میدهند ولی با نام های دیگری شناخته می شوند : مثلا جنگ بیولوژیک یا جنگ شیمیایی از جمله جنگ هائی است که بی سر و صدا انسان ها کشته می شوند. ویروس ایدز یا سارس و یا حتی بیماری حصبه و طاعون و تیفوس بیماری های معمولی نیستند آن ها زائیده جنگ هستند. یعنی وقتی یک قدرتی یا یک کشوری نتواند دشمن را از روبرو به مبارزه به طلبد به این روش های ناشناخته تمسک می جوید، و انسان ها بدون اینکه بدانند از کجا مورد حمله قرار گرفتند به کشتن داده می شوند. یعنی بسیاری از بیماری های دوران قبل و یا بعد از جنگ عمدی و تحقیقی است مثلا وقتی میدانیم در ایران علم پزشکی پیشرفته است و همه بیماری ها شناخته شده است و در مان آن هم آماده است طبیعی است که برای این ملت به دنبال بیماری های جدید می روند واز راه کشت میکروب ها و یا جهش نسل آن ها به نوع جدیدی دست می یابند و به ایران حمله می کنند. بسیاری از ایرانی ها در دهه 30یا 1320 از همین روش مردند و جمعیت 24 میلیونی ایران ناگهان به 14 میلیون تقلیل یافت و یا در جنگ های صلیبی وقتی که مسیحیان کاتولیک با مقاومت ارتدکس ها و پروتستان ها برای حمله به مسلمان ها مواجه شدن بیماری تیفوس و طاعون را دربین مردم پراکنده کردند تا هم مقاومت آنان را درهم بشکنند و هم مردم مسلمان را وحشت زده نمایند. علاوه برآن، جنگ های نوع سومی وجود دارد که به جنگ سرد یا صلح مسلح معروف است: دراین دوران سازندگان سلاح نه تنها بازار خود را ازدست نداده بلکه بیشتر از زمان جنگ می فروشند. زیرا کشورها با شعار صلح اقدام به خرید و فروش و انبار سلاح های پیچیده و گران قیمت می کنند. این دوران بیشتر بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد: یعنی با انفجار بمب اتمی در هیرو شیما وناکازاکی ناگهان جو روانی شدیدی علیه جنگ در جهان پیدا شد.گرچه این وحشت  برای سرمایه داران خیلی سود آور بود، چرا که مردم حاضر شدند هرکاری کنند که دیگر جنگ نشود ومثلا کشور ژاپن حتی اعلام کرد که ارتش خود را منحل می کند و تا این اواخر هم ارتش نداشت اما دائما در وادی کشف و ساخت سلا ح های اتمی و سازماندهی ارتش بود وهزینه هایی که برای ایجاد ارتش نوین پرداخت بسیار بالاتر از ارتش های موجود بود. چین هم درابتدا ارتش مردمی یا استفاده از سلا ح های انفرادی و سبک را برای خود که بزرگترین ارتش از نظر نفرات را درجهان داشت برگزید. اما بلافاصله در یک حرکت سریع هم عضو کشورهای کمونیست شد و هم به شورای امنیت راه یافت و هم صاحب سلاح اتمی اتمی گردید و به 5 کشور اصلی جهان بدل شد. درایران بعداز شکست و کشته شدن آغا محمد خان قاجارنیز انگیزه تشکیل ارتش و نیروی نظامی ازبین رفت، حتی استخدام مستشاران نظامی چون میسلپو و دیگران نه تنها به ارتش سامان نداد بلکه به قوای پیاده روس و انگلیس ویا آمریکا تبدیل شد که یا تحت فرماندهی روس ها بودند ویا مانند قزاق ها به تبعیت انگلیسی افتخار می کردند. و نتیجه چنین ارتشی آن بود که در جنگ دوم جهانی حتی با اعلام بی طرفی هم نتوانست خود را حفظ کند. در جهان نیز جز آمریکا که فاتح آن بمباران اتمی بود هیچ کشور دیگری نتوانست عرض اندام کند و اگر کشوری هم بود که میتوانست دوام بیاورد به اشاره آمریکا بود . مثلا شوروی سابق همانطور که امام خمینی ره فرمود : آمریکا شوروی  راهم بازی داده! یعنی در همان دوران جنگ سرد که درواقع بین دو بلوک شوروی و آمریکا مطرح بود اگر یک روز آمریکا گندم به شوروی نمی فروخت مردم آن جا از گرسنگی می مردند  و لذا  این تصمیم آمریکا بود که از یک کشور عقب مانده  درگیر قومیت ها یک زندان بزرگ در پشت دیوار آهنین بسازد  و ارتش سرخ را برآنان حاکم گرداند تا بتواند بعنوان دشمن فرضی برای همه مقاصد خود از آن استفاده کند. و تاریخ قبل از انقلاب اسلامی و حتی مدت ها بعد از انقلاب اسلامی شاهد بود که هرگاه آمریکا ئی ها می خواستند ملتی را قتل عام کنند فورا انگ کمونیستی به او می زدند و شوروی هم با تایید ضمنی این سرکوب را مشروعیت می بخشید . در داخل آمریکا هم هیچ گروهی جرات مخالفت با سیستم را ندارند زیرا به محض مخالفت، کمونیست نامیده شده و حتی اگر همه خداپرست و یا غیرکمونیست هم باشند ،  یک سندی از سوی سفارت شوروی منتشر می شود که آن ها از شوروی دستور گرفته اند! در حالیکه در همان موقع برای وحدت شوروی و آمریکا ودکا کولا درست می کردند وسران این دوکشور درتمام سازمان های بین المللی دوش به دوش هم حرکت می کردند و در کمال خوشحالی درتمام جلسات بایکدیگر احوالپرسی می نمودند. سرمیز مذاکره و غذا همه باهم حاضر بودند و حتی دو عضو جدا نشدنی شورای امنیت محسوب می شدند، مخالفت های آنان در شورا هم یک بازی بیشتر نبود.اما با ظهور انقلاب اسلامی این محاسبات درهم ریخت ولذا دوران جدیدی از تجربیات جنگی آغاز شد...

رئیس جمهور بالاتر است یا رئیس مجلس؟

براساس  قوانین اساسی برخی کشورها قوای هر مملکت به سه قوه مقننه ، مجریه و قضائیه تقسیم می شود که هماهنگی بین سه قوا با رئیس جمهور است ، رئیس جمهور همچنان مسئول حسن اجرای قانون اساسی است و سوگند نامه او دراین زمینه واضح می باشد . گرچه این مسئله واضح و روشن است اما در برخی کشورها تغییراتی داده شده که این اصول را با تجدید نظر هائی روبرو کرده است مثلا در کشور کره رهبر کره هماهنگ کننده است و یا در ژاپن وجود امپراطور در کنار نخست وزیر دیده شده در ایران هم تا مدتی قبل نخست وزیر رئیس قوه مجریه محسوب و مجبور بود از مجلس رای اعتماد بگیرد ولی با حذف پست نخست وزیری عملا اشراف مجلس به رئیس دولت از بین رفت گرچه وزرا هنوز باید از مجلس رای اعتماد بگیرند اما چون انتخاب رئیس جمهور توسط مردم انجام می گیرد و معاون اول جایگزین نخست وزیر هم توسط رئیس جمهور انتخاب می شود لذا کنترل مجلس  کاهش یافته است . همین مسئله موجب نگرانی برخی از مجلسین شده است . البته این موضوع جدیدی نیست اما معلوم نیست چرا ناگهان بعداز 14 سال ناگهان سر باز می کند. نگرانی مجلس برای جایگاه از دست رفته اش قابل درک است ولی را ه حل آن غوغا سالاری نیست چرا که مقصر این کار الان در دولت نیست بلکه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است  زمانی که پیشنهاد داد که پست نخست وزیری حذف شود، هیچ جایگاهی برای نظارت مجلس در آن ندید. در اولین دوره ریاست جمهوری  که بنی صدر رئیس جمهور شد با انتخاب شهید رجائی بعنوان نخست وزیر و معرفی ایشان به مجلس کار اجرای قانون اساسی در این زمینه آغاز شد. دوره بعد که شهید رجائی رئیس جمهور شد با انتخاب شهید باهنر و معرفی ایشان به مجلس این راه ادامه یافت با شهادت این دو در 8شهریور 1360 و انتخاب آیه الله خامنه ای به  ریاست جمهوری دوره سوم با معرفی میرحسین موسوی بعنوان نخست وزیر و ادامه آن در دوره چهارم بود که بحث حذف این پست مطرح شد مهمترین شخص پیشنهاد دهنده کاندیدای ریاست جمهوری دوره پنج بود که با توجه به اینکه در آن زمان به دستور امام خمینی بازنگری در قانون اساسی در حال اجرا بود این موضوع نیز مورد تصویب قرار گرفت و همراه اصلاحات قانون اساسی برای اجرا ابلاغ شد. اولین معاون اول آقای حسن  حبیبی نویسند و سیاستمدار معروف بود . وی گرچه اکنون خانه نشین است ولی در آن موقع توانست با ابن عنوان کارهای مهمی را پیش ببرد. از آن زمان معاونین اول رئیس جمهور توسط خود رئیس جمهور انتخاب می شدند و ظاهرا هیچ نظری اعلام نمی شد . تا اینکه در دوران نهم ریاست جمهوری با انتخاب مشائی به سمت معاون اول،  اظهار نظر ها آغاز و باعث تغییر وی شد. این رویه پایان نیافت و کم کم باعث افزایش حساسیت ها شد. انتقاد به برخی انتخاب ها از اشخاص به داخل مجلس راه یافت که با مقاومت رئیس جمهور روبرو گردید و با ادامه بحث، خلا قانونی این امر خود را نشان داد. گرچه در ابتدا این موضوع یک اختلاف ساده و یا براساس سلایق شخصی ویا در نهایت بدبینی به یک جنگ قدرت میان کاندیدای ناموفق و موفق ریاست جمهوری نهم تعبیر شد . شخصیتهای مختلفی سعی کردن با این دید آتش فتنه را خاموش یا آن را شعله ور نمایند. بهرحال اختلافی بود بین  رئیس مجلس و رئیس دولت که دشمن شاد کن و دوست نا امید کن بود. دوستان و در راس آن ائمه جمعه  با انتشار بیانیه ای خواستار رفع این اختلافات شدند ولی دشمنان و در راس آن رادیوهای بیگانه و روزنامه های زنجیره ای در ست در زمانی که رئیس جمهور در نیویورک مواضع جمهوری اسلامی را مقتدرانه مطرح می کرد با طرح مسائلی چون استیضاح رئیس جمهور یا عدم صلاحیت ایشان خواستند تا آن را بزرگنمائی کنند.....