شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

الگوی مدیریتی امام خمینی ره

علم مدیریت در ایران به 3هزار سال قبل برمی گرد و حسابداری نیز به همین قدمت است زیرا در سه هزار کتیبه به دست آمده نشان از روش حسابداری و کاردکس کارگران و حقوق و دستمزد آنان است که آمریکا آن را سرقت کرده و پس نمی دهد. و از روی همانها حسابداری نوین را نوشته اند. ایجاد اعشار یا دهدهی و داشتن ستونهای حسابداری از جمله دستگاهی بنام چرتکه اصول بنیادین را در مدیریت مالی به هزاران سال پیش می برد. کامپیوتر در اصل همان حسابگر یا ماشین حساب است که بعدا با استفاده از پیکسل های فرش ایرانی به شکل تصویری هم در امده است. لذا مدیریت ایران بسیار ساده و مبتنی بر تجربیات فراوان تاریخی است. از جمله ممکن است بگویند امام خمینی واحد اصول مدیریت را پاس نکرده بود!   اما اصول مدیریت از اصول اساسی خداوندی است زیرا برترین مدیر خداوند است. داشتن چهار رکن در عرش الهی نشان تقسیم کار و سازماندهی و هدایت می باشد. که حضرت علی ان را به جبایت خراجها، جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارت بلادها تعبیر می کند. یعنی هر مدیری چهار معاونت فنی ، فرهنگی سیاسیو مالی باید داشته باشد. چهار ستون عرش الهی هم مکائیل و اسرافیل و عزراییل و جبرائیل اس. که جبرائیل وظیفه قانون گذاری و وحی الهی را دارد. میکایئل امر روزی رسانی را انجام می دهد عزرائیل هم دشمنان را می ترساند، و اسرافیل رئیس قوه قضاییه الهی است. لذا از انواع مکاتب شناخته شده مدیریت علمی در غرب، میتوان گفت امام خمینی به بهترین آنها دست یافته بود! اولا از کاریزماتیک الهی برخوردار بود یعنی حرف او در مردم اثر داشت و نیازی به جایگاه قانونی و مدیریتی یا در راس بودن و ریاست نداشت. در ثانی سلسله مراتب او از هرم های ساختگی مدیران غربی به سازمان تخت حرکت می کرد. یعنی تمام سازمانها و طبقات را حذف و خود مستقیما با مردم حرف می زد. درست مثل سازماندهی مردم در نماز جماعت. که اگر میلیونها نفر هم باشند میتوانند به یک امام جماعت اقتدا کنند. موضوع تقلید از مجتهد قوام آفرین این نظریه است یعنی همه مردم بلاواسطه دستورات خود را از یک مرجع می گیرند. امام خمینی ابتدا سازمانها را منحل و رابطه ها را حذف کرد و خود مستقیما جریان امور را به دست گرفت. سپس خود را هم حذف و به خداوند متصل کرد. یعنی وقتی می گفت: خداوند خرمشهر را ازاد کرد، یعنی واقعا دستورات از فرماندهی کل عالم صادر می شد. وایشان هیچکاره بود. خداوند مستقیما در دل رزمندگان می رفت و با آنان صحبت می کرد زیرا آنان قبلا با دعا کردن این را خواسته بودند. حالا ممکن است عده ای به کمک فیلم و داستان و سریال بخواهند بگویند ما بودیم که خرمشهر را آزاد کردیم البته اشکالی ندارد در طول تاریخ سر خدا را خیلی ها کلاه گذاشتند! یک نمونه موضع نفت ایران را بررسی کنید می بینید: در طول صد سال قبل از انقلاب، نفت ایران را 50سال انگلیس برد و خورد! و 50سال هم آمریکا. و موقع انقلاب می گفتند فقط چند سال دیگر نفت داریم! و بعد باید گدایی کنیم. اما حالا دانشمندان فقط ثسمت پایدار مخازن نفت ایران را صدساله بر اورد می کنند. و این نشان آن است که وقتی رهبران ایران الهی شدند و از خود عبور کرده به خدا پیوستند، خداوند هم نعمت های خود را بر انان فرو می فرستد. برخی دولتها که می خواستند بگویند خدایی درکار نیست دولت باید خرجی مردم را بدهد، خداوند هم برای انها سیل وزلزله فرو فرستاد! مثلا هاشمی که فکر می کرد خیلی سردار سازندگی است وقتی مواجهه با زلزله و سیل شد صریحا گفت: حال ما گرفته شد. یعنی دید که خداوند چطور توی کاسه اش می گذارد.

Imam Khomeini's management model

The science of management in Iran dates back to 3,000 years ago and accounting is the same because in the three thousand inscriptions obtained it shows the method of accounting and cardex of workers and their salaries that the United States has stolen and will not return. And they wrote the new accounting based on them. Creating decimals or having columns of accounting, including a device called an abacus, takes the basic principles of financial management back thousands of years. The computer is basically the same calculator or calculator that was later visualized using Iranian carpet pixels. Therefore, the management of Iran is very simple and based on many historical experiences. For example, it may be said that Imam Khomeini did not pass the unit of management principles! But the principles of management are one of the basic principles of God because he is the supreme manager of God. Having four pillars in the Divine Throne is a sign of division of labor and organization and guidance. Which Imam Ali interprets it as tributes, jihad of enemies and reform of the people and mansions of the cities. This means that each manager must have four technical, cultural, political and financial deputies. The four pillars of the Divine Throne are Michael, Israfil, Azrael, and Gabriel. Gabriel has the duty of legislation and divine revelation. Michael provides the sustenance Azrael also frightens the enemies, and Israfil is the head of the divine judiciary. Therefore, from the well-known schools of scientific management in the West, it can be said that Imam Khomeini had achieved the best of them! First, he had the divine charisma, that is, his words had an effect on the people and he did not need a legal or managerial position or to be at the head and presidency. In the second hierarchy, he moved from the fictitious pyramids of Western rulers to the flat organization. That is, he eliminated all organizations and classes and spoke directly to the people. Just like organizing people in congregational prayer. If there are millions of people, they can follow an Imam. The subject of imitation of the consistent mujtahid is this theory, that is, all people receive their instructions directly from a source. Imam Khomeini first dissolved the organizations and eliminated the relations and took direct control of the affairs. Then he removed himself and connected with God. That is, when he said: God liberated Khorramshahr, it means that orders were really issued from the command of the whole world. They had nothing to do. God went straight into the hearts of the warriors and spoke to them because they had already asked for this by praying. Now, some people may want to say with the help of movies, stories and serials that we were the ones who liberated Khorramshahr, but there is no problem. Throughout history, many people have been beheaded! Take a look at an example of Iran's oil position: During the hundred years before the revolution, British oil was eaten by Britain for 50 years! And 50 years of America. And during the revolution, they said we only have oil for a few more years! And then we have to beg. But now scientists are only estimating the stable share of Iran's oil reserves for a hundred years. And this is a sign that when the leaders of Iran became divine and surpassed themselves and joined God, God would send down His blessings on them. Some governments, who wanted to say that there is no god, the government must pay for the people, and God sent floods and earthquakes for them! For example, Hashemi, who thought that he was a great construction leader, when confronted with earthquakes and floods, explicitly said: "Now we are taken." That is, he saw how God put it in his bowl.

نموذج إدارة الإمام الخمینی

یعود علم الإدارة فی إیران إلى ما قبل 3000 عام ، والمحاسبة هی نفسها لأنه فی الثلاثة آلاف نقش التی تم الحصول علیها تظهر طریقة المحاسبة وکارتکس للعاملین ورواتبهم التی سرقتها الولایات المتحدة ولن تعود. وکتبوا المحاسبة الجدیدة بناءً علیها. إن إنشاء الکسور العشریة أو وجود أعمدة محاسبیة ، بما فی ذلک جهاز یسمى العداد ، یأخذ المبادئ الأساسیة للإدارة المالیة إلى آلاف السنین. الکمبیوتر هو فی الأساس نفس الآلة الحاسبة أو الآلة الحاسبة التی تم تصورها لاحقًا باستخدام بکسلات السجاد الإیرانی. لذلک ، فإن إدارة إیران بسیطة للغایة وتستند إلى العدید من التجارب التاریخیة. فمثلاً یمکن القول إن الإمام الخمینی لم یجتاز وحدة مبادئ الإدارة! لکن مبادئ التدبیر من المبادئ الأساسیة لله لأنه المدیر الأعلى لله. وجود أربعة أرکان فی العرش الإلهی هو علامة على تقسیم العمل والتنظیم والتوجیه. وهو ما یفسره الإمام علی على أنه الجزیة وجهاد الأعداء وإصلاح أهل المدن وقصورها. وهذا یعنی أن کل مدیر یجب أن یکون له أربعة نواب تقنیین وثقافیین وسیاسیین ومالیین. أرکان العرش الإلهی الأربعة هی میخائیل وإسرافیل وعزرائیل وجبرائیل. واجب جبرائیل التشریع والوحی الإلهی. یقدم میخائیل القوت عزرائیل کما یخیف الأعداء ، وإسرافیل هو رئیس القضاء الإلهی. لذلک من مدارس الإدارة العلمیة المشهورة فی الغرب یمکن القول إن الإمام الخمینی هو الأفضل منها! أولاً ، کان یتمتع بالکاریزما الإلهیة ، أی أن کلماته کان لها تأثیر على الناس ولم یکن بحاجة إلى منصب قانونی أو إداری أو أن یکون على رأس ورئاسة. فی التسلسل الهرمی الثانی ، انتقل من أهرامات وهمیة للحکام الغربیین إلى التنظیم المسطح. أی أنه قضى على جمیع المنظمات والطبقات وتحدث مباشرة إلى الناس. تمامًا مثل تنظیم الناس فی صلاة الجماعة. إذا کان هناک الملایین من الناس ، فیمکنهم اتباع إمام. موضوع تقلید المجتهد الثابت هو هذه النظریة ، أی أن کل الناس یتلقون تعلیماتهم مباشرة من المصدر. قام الإمام الخمینی أولاً بحل التنظیمات وإلغاء العلاقات وتولى السیطرة المباشرة على الشؤون. ثم خلع نفسه واتصل بالله. أی عندما قال: حرر الله خرمشهر ، فمعنى ذلک أن الأوامر صادرة فعلاً من أمر العالم کله. لم یکن لدیهم شیء لیفعلوه. ذهب الله مباشرة إلى قلوب المحاربین وتحدث معهم لأنهم طلبوا ذلک من خلال الصلاة. الآن ، قد یرغب البعض فی القول بمساعدة الأفلام والقصص والمسلسلات أننا من حررنا مدینة خرمشهر ، لکن لا مشکلة ، فقد تم قطع رؤوس العدید على مر التاریخ! ألقِ نظرة على مثال لموقع إیران النفطی: خلال مائة عام قبل الثورة ، أکل النفط البریطانی من قبل بریطانیا لمدة 50 عامًا! و 50 عاما من أمریکا. وأثناء الثورة قالوا لیس لدینا سوى النفط لبضع سنوات أخرى! ومن ثم علینا أن نتوسل. لکن العلماء الآن یقدرون فقط الحصة الثابتة لاحتیاطیات النفط الإیرانیة لمائة عام. وهذه علامة على أنه عندما یصبح قادة إیران إلهیین وتجاوزوا أنفسهم وانضموا إلى الله ، فإن الله ینزل علیهم برکاته. بعض الحکومات التی أرادت أن تقول لا إله ، على الحکومة أن تدفع ثمن الناس ، والله أرسل لهم فیضانات وزلازل! على سبیل المثال ، قال الهاشمی ، الذی کان یعتقد أنه قائد بناء عظیم ، عندما واجه الزلازل والفیضانات: "الآن تم أخذنا". أی أنه رأى کیف وضعه الله فی وعاءه.

Модел управљања имама Хомеинија

Наука о менаџменту у Ирану датира од пре 3.000 година, а рачуноводство је исто јер у три хиљаде добијених натписа приказује начин обрачуна и картона радника и њихове плате које су САД украле и неће вратити. И на основу њих су написали ново рачуноводство. Креирање децимала или поседовање колона рачуноводства, укључујући уређај који се зове абакус, враћа основне принципе финансијског управљања хиљадама година уназад. Компјутер је у основи исти калкулатор или калкулатор који је касније визуелизован коришћењем иранских пиксела тепиха. Стога је управљање Ираном врло једноставно и засновано на многим историјским искуствима. На пример, може се рећи да имам Хомеини није прошао јединицу принципа управљања! Али принципи управљања су једно од основних начела Бога јер је он врховни управник Бога. Имати четири стуба на Божанском престолу је знак поделе рада и организације и вођења. Што имам Али тумачи као данак, џихад непријатеља и реформу људи и вила у градовима. То значи да сваки управник мора имати четири техничка, културна, политичка и финансијска заменика. Четири стуба Божанског престола су Михаило, Исрафил, Азраел и Гаврило. Гаврило има дужност законодавства и божанског откривења. Мајкл обезбеђује храну Азраел такође плаши непријатеље, а Исрафил је шеф божанског судства. Стога се из познатих школа научног менаџмента на Западу може рећи да је имам Хомеини постигао најбоље од њих! Прво, имао је божанску харизму, односно његове речи су деловале на народ и није му била потребна ни правна ни руководећа позиција нити да буде на челу и председнику. У другој хијерархији прешао је са фиктивних пирамида западних владара на равну организацију. Односно, елиминисао је све организације и класе и обраћао се директно народу. Баш као организовање људи у саборној молитви. Ако постоје милиони људи, они могу да следе имама. Предмет опонашања доследног муџтехида је ова теорија, то јест, сви људи добијају упутства директно из извора. Имам Хомеини је прво распустио организације и елиминисао односе и преузео директну контролу над пословима. Затим се уклонио и повезао са Богом. Односно, када је рекао: Бог је ослободио Хоррамшахр, то значи да су наређења заиста издата од команде целог света. Нису имали шта да раде. Бог је ушао право у срца ратника и говорио им јер су они то већ тражили молитвом. Неки људи можда желе да уз помоћ филмова, прича и серијала кажу да смо ми ослободили Хоррамшахр, али нема проблема. Кроз историју су многи људи били обезглављени! Погледајте пример иранске нафтне позиције: Током сто година пре револуције, Британија је јела британску нафту 50 година! И 50 година Америке. А за време револуције рекли су да имамо нафту само још неколико година! А онда морамо да просимо. Али сада научници само процењују стабилан удео иранских резерви нафте за сто година. А ово је знак да када иранске вође постану божански и надмаше себе и придруже се Богу, Бог ће спустити своје благослове на њих. Неке владе, које су хтеле да кажу да нема бога, власт мора да плати за народ, а Бог је послао поплаве и земљотресе за њих! На пример, Хашеми, који је сматрао да је велики грађевински вођа, када се суочио са земљотресима и поплавама, изричито је рекао: „Сада смо заузети“. Односно, видео је како га је Бог ставио у своју посуду.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد