ورود لیبرالیزم اقتصادی و نفوذ اندیشه های غربی در ارکان جامعه ایران باعث تقابل بزرگی با ملت و اندیشه های اسلامی شده است. مردم انتظار رفتار اسلامی دارند ولی مسئولین به فکر الگوهای غربی بنام کشورهای پیشرفته هستند اما نمی دانند این الگوها نا کار آمده بود و مشکلات را همچنان لاینحل می گذرد مانند گرانی و تورم که یک الگوی اسرائیلی است زیرا که در ان کشور مبنای رشد و اقتصاد ایندکسینگ است یعنی تورم شاخص رشد است و هرساله این تورم مبنای افزایش قیمتها اعم از در امد و غیره است. در حالیکه انتظار مردم انتظار امام صادقی ع است که وقتی گندم کمیاب شد فرمود هرچه در انبار است بیرون برده و به قیمت سابق و حتی ارزانتر بفروشند. و بعد فرمود هرکس ارزوی گرانی بکند در جهنم است. در حالیکه اکنون تفکر همه مسئولین اعم از لیبرالها و اصولگراها افزایش قیمت است و با این روش می خواهند تورم را کنترل کنند. در اسلام هر سری روزی خود را دارد یعنی اصلا گرانی و کمبود وجود ندارد و خداوند روزی همه را می فرستد: زیرا هرکس یک دهان برای خوردن دارد ولی دو دست برای کار کردن. در حالیکه در اقتصاد نئولیبرالی یا لیبرالیزم اسلامی جمعیت دشمن امکانات است و باید جمعیت کم شود. و لذا رشد جمعیت یک عامل منفی برای مدیریت و فاجعه برای تاریخ است. اما در اسلام اگر جمعیت زیاد شود خداوند هم نعمت های خود را افزایش می دهد. و اگر در کره زمین هم جا نبود کره ماه و مریخ را به خدمت انسان می آورد(تنفدوا من اقطار السمواوات و الارض). لذا در تعیین شاخص های کلان اقتصادی نیز این موضوع تاثیر دارد و معمولا همه تحلیل شاخص ها اسرائیلی است ولو در مجلس و از کمیسیون اقتصادی ان باشد. یک نمونه در تحلیل شاخصهای امروز مجلس خط فقر است. تحلیلگران اسرائیلی مایلند ایران را فلاکت زده و زیانبار و مخصوصا از زمان انقلاب اسلامی معرفی کنند همچنانکه اکنون در مورد افغانستان چنین عمل می کنند که گویا اینهمه فقر و آوارگی مردم فقط محصول دوماه حاکمیت طالبان است. در مورد شاخص ها باید توجه گرد در علم آمار باید این شاخص ها راستی ازمایی شوند. یکی از این شاخص ها موضوع خط فقر است. آنها بجای توجه به درآمد های نجومی خط فقر را افزایشی گفته اند. در حالیکه این در امد های نجومی است که خط فقر را بالا می برد. مثلا اگر بالاترین حقوق ۳۰میلیون باشد متوسط حقوق ها باید ۱۵ شود و خط فقر ۳می رسد اما وقتی بالاترین حقوق به ۷۰یا 500می رسد همه چیز عوض می شود و لذا باید حقوق های نجومی را کاهش داد تا خط فقر پایین بیاید. از این کلک مرغابی ها زیاد می زنند تا ثروتمند ترین و قدرتمند ترین کشور دنیا را ناکار امد نشان دهند. اکنون نیز به مجلس و دولت و حتی قوه قضاییه هشدار می دهم: اگر رویه مشکل یابی و حل مسئله به روند گذشته باشد چهل سال دیگر هم شاهد گفتن حرفهای علمی ناکار آمد و باقی ماندن مشکلات و حل نشدن مسائل خواهیم بود. اولین اثر وضعی این تفکر جدید مبتنی بر اسلام این است که نعمت های خدا شناخته شده و شکر گزاری خواهد شد. در حالیکه در تفکر لیبرالیزم در یک دور تسلسل خواهش های نفسانی همیشه کفر نعمت گفته و خود را فقیر و بیچاره می بینیم. ما کشور فقیری نیستیم و مسئولان هم سوء مدیریت ندارند لذا هیچ مشکلی نیست. ولی تفکر لیبرالیزم که مانند مگس فقط روی کثافت ها می نشینند سعی دارند قند ها را هم آلوده کنند تا مردم طعم شیرینی را نچشند. البته از دشمنان گله ای نیست زیرا آنها وظیفه خود را انجام می دهند، از منافقان هم گله ای نیست زیرا بازهم رسالت خود را بردوش می کشند، ناراحتی ما از دوستان و طرفداران انقلاب هست چنین هستند
The desire for expensiveness in the thought of liberalism
The entry of economic liberalism and the influence of Western ideas in the pillars of Iranian society has caused a great confrontation with the nation and Islamic ideas. People expect Islamic behavior, but the officials think of Western models called developed countries, but they do not know that these models were ineffective and problems remain unresolved, such as inflation, which is an Israeli model because it is the basis for growth and indexing economy. That is, inflation is an indicator of growth, and every year this inflation is the basis for increasing prices, including income and so on. While the people are waiting for Imam Sadeghi (AS) who, when the wheat became scarce, said that they should take out everything in the warehouse and sell it at the previous price and even cheaper. And then he said that whoever desires high prices is in hell. While now the thinking of all officials, including liberals and fundamentalists, is to increase prices and in this way they want to control inflation. In Islam, each series has its own day, that is, there is no cost or shortage at all, and God sends everyone one day: because everyone has a mouth to eat but two hands to work. Whereas in neoliberal economics or Islamic liberalism, the population is the enemy of possibilities and the population must be reduced. And so population growth is a negative factor for management and a disaster for history. But in Islam, if the population increases, God will increase His blessings. And if it did not have a place on the earth, it would bring the moon and Mars to the service of man (Tanfdwa min Aqtar al-Samawawat wa al-Ard). Therefore, this issue also has an impact on determining macroeconomic indicators, and usually all analysis of indicators is Israeli, even if it is in the parliament and from its economic commission. An example in the analysis of today's parliament is the poverty line. Israeli analysts want to portray Iran as miserable and harmful, especially since the Islamic Revolution, as they now do in Afghanistan, as if all this poverty and displacement is only the product of two months of Taliban rule. Regarding indicators, attention should be paid to statistics. These indicators should be tested correctly. One of these indicators is the issue of the poverty line. Instead of paying attention to astronomical incomes, they have called the poverty line an increase. While it is astronomical incomes that raise the poverty line. For example, if the highest salary is 30 million, the average salary should be 15 and the poverty line should reach 3, but when the highest salary reaches 70 or 500, everything changes and therefore astronomical salaries should be reduced to lower the poverty line. The ducks use this trick to make the richest and most powerful country in the world ineffective. Even now, I warn the parliament, the government and even the judiciary: if the problem-solving and problem-solving process is the same as in the past, we will see ineffective scientific words for another forty years, and we will see problems remain and problems will not be solved. The first situational effect of this new Islamic thinking is that God's blessings will be known and thanked. Whereas in the thinking of liberalism, in a cycle of carnal desires, we always disbelieve in blessings and see ourselves as poor and miserable. We are not a poor country and the officials do not have mismanagement, so there is no problem. But the thinking of liberalism, which, like flies, sits only on dirt, also tries to contaminate sugars so that people do not taste the sweetness. Of course, there is no flock of enemies because they do their duty, there is no flock of hypocrites because they carry out their mission again, we are saddened by the friends and supporters of the revolution.
الرغبة فی المغالاة فی فکر اللیبرالیة
أدى دخول اللیبرالیة الاقتصادیة وتأثیر الأفکار الغربیة فی رکائز المجتمع الإیرانی إلى مواجهة کبیرة مع الأمة والأفکار الإسلامیة. یتوقع الناس سلوکًا إسلامیًا ، لکن المسؤولین یفکرون فی نماذج غربیة تسمى الدول المتقدمة ، لکنهم لا یعرفون أن هذه النماذج کانت غیر فعالة وأن المشاکل لا تزال دون حل ، مثل التضخم ، وهو نموذج إسرائیلی لأنه أساس النمو ومؤشرات الاقتصاد. أی أن التضخم هو مؤشر على النمو ، وهذا التضخم فی کل عام هو أساس زیادة الأسعار بما فی ذلک الدخل وما إلى ذلک. بینما ینتظر الناس الإمام الصادقی (ع) الذی قال لما شح القمح أن یأخذوا کل شیء فی المستودع ویبیعوه بالسعر السابق وحتى أرخص. ثم قال: من أراد غلاء الثمن فهو فی جهنم. بینما الآن یفکر جمیع المسؤولین ، بمن فیهم اللیبرالیون والأصولیون ، فی زیادة الأسعار وبهذه الطریقة یریدون السیطرة على التضخم. فی الإسلام لکل مسلسل یومه الخاص ، أی لا تکلفة ولا نقص إطلاقاً ، والله یبعث للجمیع یوماً ما: لأن کل فرد له فم لیأکل إلا یدان للعمل. بینما فی الاقتصاد النیولیبرالی أو اللیبرالیة الإسلامیة ، یعتبر السکان عدو الاحتمالات ویجب تقلیل عدد السکان. وبالتالی فإن النمو السکانی عامل سلبی للإدارة وکارثة للتاریخ. لکن فی الإسلام ، إذا زاد عدد السکان ، زاد الله برکاته. ولو لم یکن لها مکان على الأرض لکان القمر والمریخ فی خدمة الإنسان. لذلک ، فإن هذا الموضوع له تأثیر أیضًا فی تحدید مؤشرات الاقتصاد الکلی ، وعادةً ما تکون جمیع تحلیلات المؤشرات إسرائیلیًا ، حتى لو کانت فی البرلمان ومن اللجنة الاقتصادیة التابعة له. مثال فی تحلیل البرلمان الیوم هو خط الفقر. محللون إسرائیلیون یریدون تصویر إیران على أنها بائسة وضارة ، خاصة منذ الثورة الإسلامیة ، کما یفعلون الآن فی أفغانستان ، وکأن کل هذا الفقر والتهجیر هو نتاج شهرین فقط من حکم طالبان. فیما یتعلق بالمؤشرات ، یجب الاهتمام بالإحصاءات ، ویجب اختبار هذه المؤشرات بشکل صحیح. أحد هذه المؤشرات هو موضوع خط الفقر. وبدلاً من الانتباه إلى الدخل الفلکی ، فقد أطلقوا على خط الفقر اسم زیادة. فی حین أن الدخل الفلکی هو الذی یرفع خط الفقر. على سبیل المثال ، إذا کان أعلى راتب هو 30 ملیون ، یجب أن یکون متوسط الراتب 15 ویجب أن یصل خط الفقر إلى 3 ، ولکن عندما یصل أعلى راتب إلى 70 أو 500 ، یتغیر کل شیء ، وبالتالی یجب تخفیض الرواتب الفلکیة لخفض خط الفقر. یستخدم البط هذه الحیلة لجعل أغنى وأقوى دولة فی العالم غیر فعالة. حتى الآن ، أحذر البرلمان والحکومة وحتى القضاء: إذا کانت عملیة حل المشکلات وحل المشکلات هی نفسها کما فی الماضی ، فسنرى کلمات علمیة غیر فعالة لمدة أربعین عامًا أخرى ، وسنرى استمرار المشکلات ولن تحل المشاکل. أول تأثیر ظرفیة لهذا التفکیر الإسلامی الجدید هو أن برکات الله ستعرف وتشکر. بینما فی تفکیر اللیبرالیة ، فی دائرة الرغبات الجسدیة ، فإننا دائمًا لا نؤمن بالبرکات ونرى أنفسنا فقراء وبائسین. نحن لسنا دولة فقیرة والمسؤولون لیس لدیهم سوء إدارة ، لذلک لا توجد مشکلة. لکن تفکیر اللیبرالیة ، مثل الذباب ، الذی یجلس فقط على التراب ، یحاول أیضًا تلویث السکریات حتى لا یتذوق الناس الحلاوة. بالطبع لیس هناک قطیع من الأعداء لأنهم یقومون بواجبهم ، ولا یوجد قطیع من المنافقین لأنهم یقومون بمهمتهم مرة أخرى ، ونحزن على أصدقاء الثورة وأنصارها.
د لیبرالیزم په فکر کې د ګرانۍ هیله
د اقتصادی لیبرالیزم داخلېدل او د ایرانی ټولنې په ستنو کې د غربی افکارو نفوذ د ملت او اسلامی افکارو سره د ستر ټکر لامل شوی دی. خلک د اسلامی چلند تمه لری، خو چارواکی د غربی موډلونو په نوم د پرمختللو هېوادونو په نوم فکر کوی، خو نه پوهیږی چې دا موډلونه بې اغېزې وو او ستونزې یې نه دی حل شوې، لکه انفلاسیون چې اسرائیلی ماډل دی، ځکه دا د اقتصاد د ودې او شاخص بنسټ دی. یعنی انفلاسیون د ودې شاخص دی او هر کال دا انفلاسیون د عایداتو په ګډون د نرخونو د زیاتوالی اساس دی. په داسې حال کې چې خلک د امام صادق (ع) په انتظار دی چې کله غنم کم شول نو وفرمایل چې هر څه په ګودام کې وباسی او په پخوانۍ بیه او حتی په ارزانه بیه وپلوری. او بیا یې وویل چې څوک چې لوړ قیمت غواړی په دوزخ کې دی. په داسې حال کې چې اوس د لیبرالانو او بنسټپالو په ګډون د ټولو چارواکو فکر دا دی چې نرخونه لوړ کړی او په دې توګه د انفلاسیون کنټرول غواړی. په اسلام کې هره سلسله خپله ورځ لری، یعنې هیڅ لګښت او کمښت پکې نشته او خدای هر چا ته یوه ورځ رالېږلی دی: ځکه چې هر څوک د خوړلو لپاره خوله لری خو د کار لپاره دوه لاسونه. په داسې حال کې چې په نوی لیبرال اقتصاد یا اسلامی لیبرالیزم کې نفوس د امکاناتو دښمن دی او نفوس باید کم شی. او په دې توګه د نفوس وده د مدیریت لپاره منفی فکتور او د تاریخ لپاره ناورین دی. خو په اسلام کې که نفوس زیات شی نو خدای به خپل نعمتونه زیات کړی. او که په ځمکه کې ځای نه درلود، نو سپوږمۍ او مریخ به د انسان خدمت ته راوړی (تنفدوا من اقتر السماوات والارد). له همدې امله دا مسله د لوی اقتصاد شاخصونو په ټاکلو کې هم اغیزه لری، او معمولا د شاخصونو ټول تحلیل اسراییل وی، حتی که په پارلمان کې وی او یا هم د هغه اقتصادی کمیسیون څخه. د نن ورځې د پارلمان په تحلیل کې یوه بیلګه د غربت کرښه ده. اسراییلی شنونکی غواړی چې ایران په تېره بیا له اسلامی انقلابه راوروسته په افغانستان کې د بدبختۍ او زیانمن په توګه انځور کړی، داسې ښکاری چې دا ټوله بې وزلی او بېځایه د طالبانو د دوو میاشتو د واکمنۍ نتیجه ده. د شاخصونو په اړه، احصایو ته باید پاملرنه وشی، دا شاخصونه باید په سمه توګه وڅیړل شی. یو له دغو شاخصونو څخه د فقر د کرښې مسله ده. دوی د دې پر ځای چې ستورپوهنې عایداتو ته پام وکړی، د بې وزلۍ کرښه زیاتوالی بللی دی. پداسې حال کې چې دا ستورپوهنه عایدات دی چې د غربت کرښه لوړوی. د بېلګې په توګه، که تر ټولو لوړ معاش ۳۰ میلیونه وی، اوسط معاش یې باید ۱۵ او د فقر کرښه باید ۳ ته ورسېږی، خو کله چې تر ټولو لوړ معاش ۷۰ یا ۵۰۰ ته ورسېږی، هر څه بدلېږی او له همدې امله د فقر د کرښې د راټیټولو لپاره باید د ستورپوهانو معاشونه کم شی. مرغان له دې چال څخه په استفادې د نړۍ تر ټولو بډایه او ځواکمن هېواد بې کفایته کوی. اوس هم پارلمان، حکومت او حتی قضا ته اخطار ورکوم: که د پخوا په شان د ستونزو د حل او حل پروسه همداسې روانه وی، نور څلوېښت کاله به بې اغېزې علمی خبرې وګورو او وبه ګورو چې ستونزې به پاتې وی. او ستونزې به نه حل کیږی. د دې نوی اسلامی فکر لومړنی حالت اثر دا دی چې د خدای نعمتونه به معلوم او شکر وی. په داسې حال کې چې د لیبرالیزم په فکر کې، د نفسی خواهشاتو په دوره کې، موږ تل په نعمتونو کفر کوو او ځان غریب او بدبخت وینو. موږ بې وزله هیواد نه یو او چارواکی مو ناسم مدیریت نه لری، نو کومه ستونزه نشته. مګر د لیبرالیزم فکر، چې د مچانو په څیر یوازې په خځلو کې ناست وی، د شکرو د ککړتیا هڅه کوی ترڅو خلک د خوږ خوند ونه کړی. البته ددښمنانو رمه نشته ځکه چې دوی خپله دنده ترسره کوی ، د منافقانو رمه نشته ځکه چې دوی خپل رسالت بیا سرته رسوی ، موږ د انقلاب په ملګرو او ملاتړو خفه یو .