دوقرن سکوت ایرانیان در مقابل غرب، باعث شد که آنها خدا را هم بنده نباشند! غرور علمی چنان آنها را گرفته بود، که گویا دنیا را با دست خودشان خلق کردند. هیچ بنی بشری را قبول نداشتند! با اینکه همه چیز خود را از ایران دزدیده بودند، ولی همه جا به ایران پشت پا می زدند، و این افتاده در سکوت را بیشتر ساکت می کردند. آنقدر گفتند که قلب ساخته اند، کلیه می سازند و مغز را کپی برداری کرده اند! که جایی برای خدا باقی نگذاشتند. همه پیامبران را به مسخره گرفتند، به بهانه آزادی بیان کاریکاتور آنها را کشیدند. ولی خدا با یک موجود بسیار ریز، همه آنها را خوار و ذلیل کرد. سازمان بهداشت جهانی سر گیجه گرفت. هر روز فتوایی می داد، و فردا آن را تکذیب می کرد. یکی از نشانه های دروغگویان همین است: فراموش کار می شوند. هر دستور جدیدی می داد، مخالف دستور قبلی بود! ولی فراموش کرده بود که قبلا چه دستوری داده. کافی است یک نفر بیانیه های سازمان بهداشت جهانی را، از روز اول تا امروز کنارهم بگذارد . سردرگمی و بی تخصصی در ان موج می زند. پزشکان سکولار از ان بدتر! فقط گوش خود را به این یاوه های متناقض دادند که: تا کنون میلیون ها نفر کشته داده است. برای اعدام یک قاچاقچی مواد مخدر ناراحت می شوند! ولی برای کشته شدن یک میلیون نفر، اصلا ناراحت نیستند و هیچ عذر خواهی هم نمی کنند. و به دستورات متناقض خود ادامه می دهند. در ایران وضع بدتر است! زیرا مقلدان را به عنوان مرجع به رهبری معرفی کرده اند. همه اعضای ستاد ملی کرونا در ایران، مقلد کامل سازمان بهداشت جهانی هستند. یعنی از خود نظری ندارند، ولی نظر می دهند! علم پزشکی به کجا می رود؟ همه آنها مانند سیاستمداران غربی، فقط تقلید می کنند. آنهم نه از متخصص یا دانشمندان، بلکه از یک مشت ثروتمندان مافیایی. آنها می گویند که کرونا نباید واکسن داشته باشد! و اینها ادامه می دهند. در حالیکه همه کشورها، واکسن ساخته اند و آزمایش ها را انجام داده اند. چرا پزشکی به چنین ذلتی افتاده؟ زیرا سوگند پزشکی را تغییر دادند، و بجای قسم به کتاب و سنت، چیز دیگری نوشتند. لذا همه پزشکان بجای پرداختن به حرفه پزشکی، نماینده مجلس شدند! یا وزیر و بساز بفروش و بورس باز و امثال آن. هیچ چیز در جای خود نیست، شایسته سالاری جای خود را به مافیا بازی داده است. تنها راه نجات از این بازی های خطرناک، توبه کردن است. همه با نماز خواندن میتوانند توبه کنند، و با شیعه شدن راه را باز کنند. حتی ترامپ اگر شیعه شود، میتواند به ایران بیاید و با مقامات ایران صحبت کند، و در انتخابات برنده شود. وقتی انسان از خواب بیدار می شود، اولین کار این است که بداند: چه برنامه ای را باید دنیال کند؟ که به نتیجه برسد: یعنی روز جدید خود را هدر ندهد. این است که در نماز صبح، از خدا می خواهیم ما را به راه راست هدایت کند: که نزدیکترین راه به نتیجه است. اگر در بین راه دوباره دچار شک شدیم، نماز ظهر به کمک ما می اید. وقتی کسی نماز می خواند، چون ارتباط مستقیم با خدا می گیرد، در ذهن او نور (جرقه) روشن می شود، مطالبی به ذهنش القا می شود که: راه درست را به او می گوید. بله خدا در همین نزدیکی ها است. حرف همه را می شنود، و جواب همه را می دهد. اصلا تعیین وقت نماز یعنی: ایجاد وقت ملاقات. بانگ اذان، گویی زنگ تلفن خداست، که به صدا در می اید و همه را، دعوت به کابین تلفن(مسجد) می کند. آنانکه فهمیدند و بازگشتند، رستگار می شوند ولی انان که نفهمیدند، یا نخواستند بفهمند در همان جهل مرکب می مانند! شک چون خوره زندگی آنان را از بین می برد، همه کوشش های انان، با یک حرکتی مانند سیل در ژاپن، از بین می رود.
What medical advances?
Two centuries of silence of Iranians in front of the West, made them not be servants of God! Scientific pride had taken hold of them so much that they seemed to have created the world with their own hands. They did not accept any human being! Although they had stolen everything from Iran, they turned their backs on Iran everywhere, further silencing this silence. They said so much that they made hearts, made kidneys and copied brains! That left no room for God. They ridiculed all the prophets, cartooned them under the pretext of freedom of expression. But God, with a very small creature, humiliated them all. The World Health Organization was confused. He issued a fatwa every day, and denied it the next day. This is one of the signs of liars: they are forgotten. Every new order he gave was against the previous order! But he had forgotten what he had given the order before. It is enough for one person to put aside the statements of the World Health Organization, from the first day until today. There is confusion and lack of expertise. Secular doctors worse than that! They just listened to this contradictory nonsense: it has killed millions of people so far. They are upset for the execution of a drug trafficker! But they are not upset at all for the killing of one million people and they do not apologize at all. And continue their contradictory orders. The situation is worse in Iran! Because imitators have been introduced as a reference to the leadership. All members of the National Corona Headquarters in Iran are complete imitators of the World Health Organization. That is, they do not have an opinion of themselves, but they do give an opinion! Where is medical science going? All of them, like Western politicians, just imitate. Not from experts or scientists, but from a handful of mafia rich. They say Corona should not be vaccinated! And they continue. While all countries have developed vaccines and performed tests. Why is medicine so humiliated? Because they changed their medical oath, and wrote something else instead of swearing by the book and tradition. Therefore, instead of practicing medicine, all doctors became members of parliament! Or minister and build and sell and open stock exchanges and the like. Nothing is in place, meritocracy has given way to the Mafia. The only way to escape these dangerous games is to repent. Everyone can repent by praying, and open the way by becoming a Shiite. Even if Trump becomes a Shiite, he can come to Iran and talk to Iranian officials, and win the election. When a person wakes up, the first thing to do is to know: what plan should he pursue? To conclude: it means not to waste your new day. That is, in the Morning Prayer, we ask God to guide us to the right path: which is the closest path to the result. If we have doubts again on the way, the noon prayer will help us. When a person prays, because he has a direct connection with God, a light (spark) lights up in his mind, something is instilled in his mind that: tells him the right way. Yes, God is nearby. He hears everyone, and answers everyone. Basically, determining the time of prayer means: creating an appointment. The call to prayer is like the ringing of the telephone of God, which sounds and invites everyone to the telephone booth (mosque). Those who understand and return will be saved, but those who did not understand, or did not want to understand, remain in the same compound ignorance! Doubt destroys their lives; all their efforts are destroyed by a flood-like movement in Japan.