در میان معرکهی جنگ علاوه بر اینکه جان دشمن در دست رزمنده است، مال او نیز میتواند مورد مالکیت قرار گیرد و به عنوان غنیمت برداشته شود.
اما در خارج از میدان جنگ، این کار مذموم است؛ یعنی در حالت عادی اگر کسی به مال یا جان کسی تعرض کند، دزد و جانی معرفی میشود، اما دشمن دست به کار شده و عناوین مختلفی برای آن دست و پا میکند. دزدی او در روز روشن با توجیهات علمی انجام میشود! مثلاً، دانشمندان هستهای آلمان را بعد از جنگ جهانی دوم دزدیده و به آمریکا بردند، اما بهانهشان این بود که در آلمان، امنیت نیست و شکست خورده است ولی آمریکا کشوری ثروتمند است و میتواند دانشمندان را تأمین کند. این عمل را اصطلاحاً غارت کردن میگویند. مثلاً بردن منابع نفتی یک کشور به کشور دیگر بدون اجازه و یا با قیمت کمتر را غارت منابع نفتی میگویند و تمام این امور از مختصات جنگ نرم است. زیرا در جنگ نظامی، منابع معمولاً از بین میرود یا منفجر میشود و اگر قابل نقل و انتقال باشد، به عنوان غنیمت برده میشود. به گفتهی سرهنگ ناصربخت، فرماندهی پیشکسوتان سپاه ناحیهی شهید محلاتی: "وقتی که جنگ تحمیلی آغاز شد ابتدا دشمن هر چه در بندر خرمشهر بود، غارت کرد و به عنوان غنیمت جنگی از شهری که خودشان آن را به محمره تغییر نام داده بودند، تمام انبارهای گمرک را به پشت جبهه منتقل کردند".
سرهنگ بازنشسته، اصغر حدادی که تمام سالهای دفاع مقدس را در جبهه گذرانده، میگوید: "ایرانیها نیز هر موقع کمی یا کسری داشتند، شبانه به اردوهای عراقی تک میزدند و وسایل مورد نیاز را به دست میآوردند". سرهنگ سلمان ماهینی که نویسندهی کتاب زندگینامهی خلبان شهید بابایی است، میگوید: "بسیاری از غنیمتهای ما از سنگرهای عراقی علیه خودشان استفاده میشد. برخی از پایگاههای عراقی به قدری سلاح و مهمات داشتند که از نفرات آنها بیشتر بود؛ در حالی که برخی جبهههای ما از تفنگهای قدیمی استفاده میکردند و موازنه برقرار نمیشد؛ مگر اینکه تکهای شبانه، کار خود را میکرد".
سرهنگ صالحی میگوید: "چون آنها ایمان به جنگ نداشتند این ریزهکاریها را نمیتوانستند انجام دهند ولی در جبهههای ایران، تک زدن به دشمن و غنیمت گرفتن، یک تفریح و شوخی و حتی سرگرمی شده بود، اما فرح توتونچی که میلیونها تومان خود را در گلد کوییست از دست داده، میگوید: "تمام ارثیهی شوهرم صد میلیون بود که پنجاه میلیون آن را بین پسرانم تقسیم کردم و 50 میلیون تومان خودم را در شرکتهای هرمی سرمایهگذاری کردم که همگی بر باد رفت". وی با این تجربهی خود به یکی از بزرگترین منابع غارتی در جنگ نرم اشاره میکند و میگوید: "عجیب است که شرکت گلد کوییست بیشترین نیرو را از ایران جذب کرده و بالاترین سود را به دست آورده و رییس هندی آن میگوید که میخواهد از طریق ایرانیها جهان را به تسخیر خود درآورد".
به گزارش پهلوان از همایش نقشهی جامع علمی کشور، وزیر بهداشت، سود یک شرکت داروسازی از یک داروی پرمصرف ایرانی را بیش از 80 میلیارد دلار یعنی بالاتر از درآمد نفت ایران ذکر کرد، در حالی که درآمد نفت ایران بدون هزینه منظور میشود ولی درآمد آن شرکت، همه سود است!
درآمدهای نفتی ایران نیز به شکل دیگری غارت میشود: اولاً هزینههای خود شرکت نفت بیش از هر وزارت خانه دیگری بر بودجهی نفتی سنگینی میکند؛ ثانیاً تمام آن خرج واردات بنزین میشود که آن هم از لیبی! و اکنون که ایران از لحاظ تولید بنزین به مرز خودکفایی رسیده، میبینیم رهبر لیبی هم که با اتکا به منابع عظیم و سود سرشار از فروش با قیمت بالای بنزین به ایران، آلاف و الوفی به هم زده بود، الان قادر نیست ریخت و پاش گذشته را ادامه دهد و حرمسرای مدرن خود را که به نام محافظان خود اداره میکرد، ادامه دهد و چه بسا که به زودی حکومت خود را هم از دست بدهد که میشود نور علی نور!
درآمد نفتی ایران علاوه بر لیبی خیلی از کشورهای دیگر را که ظاهر دوستانه داشتند، ثروتمند کرد. این امر به دوران سازندگی باز میگردد که قرارداد با شرکتهای دست چندم را به جای تأسیس کارخانه در ایران ترجیح و اتوبوسهای از رده خارج آلمان را به بنز تولیدی ایران برتری میدادند. حتی برای نیروی انتظامی و سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی به جای خرید از ایرانخودرو، سایپا و گروه بهمن، از آلمان اتومبیل وارد میکردند تا تمام اطلاعات عملیات نیروی انتظامی برای آلمان قابل ردیابی باشد. اهمیت موضوع وقتی آشکار میشود که شرکت زیمنس، کلیه خطوط مخابراتی نخست وزیری سابق را رایگان تجهیز کرد. برخی آن را نفوذ دولت وقت در اروپا تبلیغ کردند، اما بعد معلوم شد تمامی گوشیها، شنود داشته است! غارت فقط منابع نفتی یا خودرویی نیست، بلکه مهمترین آنها غارت مغزها و ایدهها و اخلاق و آداب یک جامعه است. مردمی که فرهنگ خود را از دست داده باشند، دیگر مهم نیست کدام حکومت آنها را اداره میکند. وقتی رییس فرهنگستان، تحصیلکردهی غرب باشد، استفاده از کلمات غربی در گویش و نوشتار فارسی هم برایش مأنوستر است! برای همین است که میبینیم حتی داخل کوچههای بنبست نیز در کنار نام فارسی نام انگلیسی نیز نوشته میشود و تمامی تبلیغات و تیزر و کتابها و نوشتهها اگر کلمات انگلیسی نداشته باشد فاقد اعتبار علمی است؛ حتی نمیتوان مطمئن بود که اگر سینمای ایران تقلیدی از ماهوارهها باشد، جایی برای فرهنگ ایرانی باقی بماند. مردم وقتی از خواب بیدار میشوند، به سبک آمریکاییها، "های و بای" میگویند همه را از ماهوارهها یا فیلمهایی که فتوکپی ماهوارههاست، یاد گرفتهاند. باید دانست که رفتار مردم انعکاس حکام آنهاست. حضرت علی (ع) میفرماید: "الناس اشبه بملوکهم من آبائهم" مردم به حاکمان خود شبیهترند تا به پدر و مادرانشان... و اکنون اگر رفتاری در مردم میبینیم که نمیپسندیم برای آن است که حاکمان مغز و اندیشهی آنان، ماهوارهها و تولیدات فرهنگی غربی است؛ هر چند ما در ایران، روحانی داریم و مساجد فعال هستند، ولی غارت فرهنگی مرز ندارد و اگر میخواهیم مردم ما اصلاح شوند باید ماهوارهها اصلاح شوند و اصلاً باید حاکم جهانی یعنی سازمان ملل؛ اسلامی شود.