گاز، به علت داشتن آلودگی، کمتر مورد توجه دوستداران محیط زیست قرار گرفته است، اما این گاز از دو جنبه برای انسانها مسألهساز است؛ یکی اینکه به علت سیال و روان بودن، با دقت از آن استفاده نمیشود و موجبات بیماری یا مرگ را فراهم میکند که شاید هیچ یک از وسایل سوخت یا انرژی چنین مرگی در پی نداشته باشد.
بنابراین، اصطلاحاً آن را مرگ خاموش مینامند. این مرگ نیز به نوبهی خود به دو صورت انجام میگیرد؛ آگاهانه و ناآگاهانه. آگاهانه مانند این است که هر کسی هوس خودکشی دارد، بهتر است داخل اتاق شود و شیر گاز را باز کند! حتی میگویند کسانی که با شیر گاز و یا تنفس گاز، خودکشی میکنند با لب خندان میمیرند! ناآگاهانهی این مرگ، در منازل و ادارات حتی در خیابانها و بزرگراهها اتفاق میافتد که به دو قسمت تقسیم میشود؛ مرگ ناآگاهانهی خودپرداز و مرگی که خود انسان در آن نقشی ندارد! مثلاً کسی که شعلهی گاز منزلش را دستکاری میکند و یا آن را کم و زیاد میکند، نمیداند شاید با همین کار، خودآگاهانه به سوی مرگ میرود! تا هنگامی که صبح، همسایگان جسد او را از اتاق بیرون بکشند و اگر دیگری دستکاری کرده باشد، نوع مرگ آنطور است که خود انسان در آن نقشی ندارد! البته باز این مرگها هم دو قسم میشوند؛ مرگی که آثاری باقی نمیگذارد و مرگی که همه چیز را نابود میکند. اگر مرگ به وسیلهی گازگرفتگی باشد با مرگی که در اثر انفجار یا آتشسوزی گازی به وجود میآید، فرق دارد. در مرگ اولی همه چیز سر جای خود است فقط شخص، جان ندارد! آن هم قابل رؤیت نبوده است! ولی در مرگ دومی ممکن است چیزی باقی نماند و شخص در آتش بسوزد و خاکستر شود! حفظ بشر از این همه فاجعه و مرگ و میر که گاه از تعداد کشتههای یک جنگ بیشتر است، خود یک دایرةالمعارف میخواهد که فراگیری آن برای همه امکانپذیر نیست و لذا با تمام آموزشها، هنوز میزان مرگ و میر با گاز بسیار بالاست.
آزاده حسینی مینویسد: آمارها نشان میدهند سال گذشته در کل کشور 900 نفر تلفات انسانی ناشی از خفگی با گاز مونواکسیدکربن داشتیم و امسال قبل از شروع فصل سرما، 20 درصد بر میزان تلفات افزوده شده، اما در تهران پس از موج سرمای اخیر، مرگ 150 نفر ناشی از گازگرفتگی گزارش بوده است.
سازمان آتشنشانی و همچنین اورژانس کشور نیز با اعلام روز به روز موارد مرگ و میر ناشی از گاز مونواکسیدکربن، مدام هشدار میدهند که آمار امسال نسبت به سالهای گذشته رشد داشته است، اما این تمام موضوع نیست؛ موضوع مهم گاز، احساس مالکیت بر آن است که باعث کشتار بسیاری از افراد میشود. ایران، مهمترین کشور گازدار جهان است. بر اساس برخی تخمینها، اگر ایران، اولین نباشد، دومین دارندهی منابع گازی جهان به شمار میآید پس چرا قطر یا روسیه و یا آمریکا حرف اول را در گازرسانی و استفاده از گاز میزنند؟ این نشان میدهد مالکیت، نشان قدرت نیست بلکه برعکس، قدرت، نشان مالکیت است؛ یعنی مثلاً رضاخان ابتدا صاحب ملک و املاک نبود، بلکه زمانی که قدر شد، هرجا میرفت یا به اختیار یا به زور، صاحب ملک میشد! همین که میگفت باغ زیبایی است، صاحب باغ باید میگفت پیشکش! از این رو، یکی از فعالترین بخش کاخ رضاخان، بخش صدور اسناد مالکیت به نام وی بود.
به گزارش حدیثه خردمنش از شیراز، امام جمعهی شیراز با اشاره به رفت و آمدهای مکرر غربیها به کشورهای منطقه، از کمتوجهی ایران به سفرها و ارتباطات با این نهضتها اظهار تعجب کرده و میگوید: "در حالی که غربیها تمام کار خود را تعطیل کرده و مدام به خاورمیانه و شاخ آفریقا سفر میکنند، ایران فقط به صدور دو سه اعلامیه بسنده کرده است..." در مورد منابع نفت و گاز نیز همینطور است. داشتن نفت مهم نیست، بلکه استفاده از آن به نفع ملتها مهم است. همین که در لیبی، اوضاع به هم ریخت، عربستان بلافاصله تولید نفت خود را افزایش داد تا از این راه، اسراییل را از نگرانی برهاند و برای خودش نیز درآمد بیشتری داشته باشد، اما مردم لیبی از پای ننشسته و مانع ارسال نفت به اسراییل شدند. همانطور که با زندانی کردن امام موسی صدر توسط معمر قذافی، تمام حرفهای امام موسی صدر به ترتیبی کانالیزه شده از زبان قذافی شنیده میشد. شاه عربستان نیز با اینکه مهمترین عنصر سرکوب شیعه میباشد، اخیراً ادعا کرده که همان امام مهدی (عج) است! و این تغییر موضعها برای سلطهی بیشتر بر منابع نفت و گاز است.
این پیچیدگی قدرت است که نشان میدهد چرا با اینکه ایران، بیشترین منابع و در دسترسترین آنهاست، از روسیه و قطر عقب افتاده است؟ در حالی که اروپا، گاز خود را از خاک ایران عبور میدهد، چرا گاز خود ایران را نمیخرد؟ حتی اگر اروپا هم تصمیم داشته باشد گاز خود را از ایران بخرد، روسیه نمیگذارد! ترفندهای روسیه برای جنگ گازی علیه ایران مختص زمان ما نیست! وقتی که برای ایران، ذوبآهن را ساخت با اینکه میدانست ایران دارای گاز است، ذوبآهن، زغالسنگ ساخت و برای ترکیه که گاز نداشت، ذوبآهن گازی ساخت. بنابراین روسیه یا قطر در 4 جبهه با گاز ایران میجنگند؛ اول اینکه نمیگذارند دانش فنی به ایران برسد و گازهای ایران تا همین اواخر بالای سر منابع خود میسوخت! دوم اینکه تمام صنایع وابسته به انرژی را بدون نیاز به گاز طراحی میکردند! سوم اینکه مانع فروش گاز ایران به اروپا میشوند ولو اینکه اروپا بارها تصویب کرده که برای تعادل عرضه و تقاضا باید از ایران هم خرید کند و یا قطر را کمک کند تا به جای ایران به شرق آسیا و شمال آفریقا گاز صادر کند. اخیراً هم که سالهاست با خط لولهی صلح مبارزه میکند و حاضر است بمب اتمی در اختیار پاکستان قراردهد تا گاز ایران را نخرند!