جنگ زبان!
با اینکه زبان چینی بیشترین گویش را دارد ولی سختترین نوشته را داشته و کمترین بهرهی علمی از آن برده میشود. در واقع، این عنصر تعیینکننده در زبان و گویشهای محلی باید به خوبی شناخته شده و تعریف شود وگرنه میبینیم که زبانها از بین رفته و یا مختلط میشوند و باید علل از بین رفتن زبانها یا منحرف کردن آن بررسی شود.
چرا زبان سلیس فارسی اکنون در گویشها جای خود را به کلمات انگلیسی داده است و نوجوانان از کلماتی مثل "اند معرفت، یوزر نیم، پسورد" و امثال آن استفاده میکنند؟ آیا تضمینی برای بقای زبان شیرین فارسی هست؟ ممکن است ظاهر قضیه، نوجویی یا کاوشگری فکر جوانان باشد، اما این مسأله بسیار ریشهدارتر از این است که تصور میشود و آن این است که در پس پردهی چنین سناریویی، حذف و نابودی زبان فارسی است. آنها ادعا میکنند که زبان فارسی، قدیمی و لغات عربی و سخت در آن زیاد است و لغات فارسی سره هم ناآشنا هستند؛ لذا بهتر است که به جای آن، زبان علمی و جهانی انگلیسی استفاده شود. متأسفانه این فشار از تمام جهات وارد میشود. از بالا به عنوان ترجمهی متون علمی، تمام واژهها، انگلیسی انتخاب میشود و اگر فارسی هم بیان شود، داخل پرانتز، انگلیسی آن نوشته میشود تا نویسنده، متفکر و صاحب علم شناخته شود. اصولاً اگر متن به انگلیسی نباشد یا از منابع و لغات انگلیسی نباشد، علمی هم محسوب نمیشود. از پایین نیز انگلیسی را از لحظهی یادگیری زبان به کودکان آموزش میدهند! کودکی که هنوز نمیتواند درست صحبت کند با زبان انگلیسی آشنا میشود و از آن بدتر، مادر به او افتخار میکند و نزد فامیلها و آشنایان پز میدهد که فرزند من صد کلمه انگلیسی را تلفظ میکند! نمونهای از این نوشتار را در زیر میخوانیم.
خانم آناهیتا ابراهیمی، فوق لیسانس زبان در مورد چگونگی آموزش زبان خارجی به کودکان مینویسد:
"آدمی زبان را میآموزد جهت زیستن در جهانی که او را در بر گرفته است و تکلم به یک زبان بخشی از زیستن در این دنیای دوار است.
آموزش واژگان به کودکان از جایگاه خاص و ویژهای در قلمرو آموزش برخوردار است و تاکنون تحقیقات بسیاری در زمینههای آموزش زبان خارجی به کودکان صورت پذیرفته است و روشهای گوناگونی به منظور ارتقای سطح کیفیت آموزش مورد توجه قرار گرفتهاند و واضح است که واژگان، نقش اساسی و مهمی را در استفاده از زبان ایفا میکنند و این نکته بر کسی پوشیده نیست که از کودکی بهتر و سریعتر میتوان یک یا چند زبان خارجی را آموخت و این عقیده که یک کودک بهتر از یک فرد بزرگسال میتواند بیاموزد، ایدهی جدید و تازهای نیست و بهترین سنین جهت فراگیری یک زبان خارجی 4 تا 10 سال است. به همین منظور ما برآنیم پیشنهاداتی جهت آموزش زبان خارجی به کودکان ارایه دهیم.
واژهی "هیچگاه" نباید به عنوان یک واژه ساده و سطحی تلقی شود و به تنهایی و به صورت جداگانه آموزش داده شود، بلکه همیشه باید آن را در متنهای کوتاه، سلیس و روان به کودک آموخت و زمانی کودک به معنای حقیقی کلمه پی خواهد برد که قادر به رمزگشایی کلمات باشد و تلفظ و صدای آنها را بشناسد و این متنها باید به گونهای باشند که معنای حقیقی کلمه را به کودک القا کنند.
روند فراگیری زبان در کودکان با برخی از عوامل همچون حفظ کردن واژگان و حدس و پیشگویی آنها توسط کودک در ارتباط است و آموزگار باید آگاه باشد که چگونه میتواند حس کنجکاوی و انگیزه و شور یادگیری را در کودک برانگیزد و جهت تحقق بخشیدن به این مهم میتوان از کتابها و آلبومهای ادبی کودکانه که شامل اشکال، اشعار و داستانهای متفاوتند و همچنین با توجه به سطح و سن کودک از بازیهای کودکانه کمک گرفت".
هرم زبان اصولاً به این شکل است که بیشترین گویش را زبان چینی دارد و در عین حال بیشترین حروف الفبا را زبان هندی و بعد از آن زبانهای دیگر دارند تا اینکه به زبان انگلیسی میرسیم که کمترین گویش را با کمترین الفبا دارد. البته نهضت کم کردن حجم زبان به دههی 60 میلادی باز میگردد که زبان اسپرانتو اختراع شد. مخترعان این نوع زبانها که در ایران هم سابقه دارد و به زبان زرگری معروف است، درصدد بودند اضافات را تا آنجا که امکان داشت، کم کنند! مثلاً در سال 1340 در کلاس ادبیات فارسی، دبیر میگفت که به جای نوشتن کلمهی میدان بهارستان باید "م به" نوشته شود و باقی آن زیادی است! مانند ریاضیات که در آن از X و Y استفاده میشود! اما با اختراع کامپیوتر و نیاز به نامگذاری میلیونها قطعهی صنعتی کم کم تب کاستن حروف پایین آمد و دیدند که "م به" با خیلی کلمات دیگر اشتباه میشود! الان نیز هیچ کس نمیداند حرف "آ"، خلاصهی چه کلمه یا جملهای است زیرا هزاران کلمه با آن شروع میشود! لذا میبینیم در دنیای تازه، کلمات نه تنها کوتاه که طولانیتر میشوند. اکنون سازمان ثبت شرکتها اصلاً از نامهای کمتر از 4 سیلاب استفاده نمیکند یا چینیها برای نامگذاری فرزندانشان با مشکل تکرار اسم روبهرو شدهاند! البته ما پیشنهاد دادیم هزار اسم ایرانی را انتخاب کنند با ترکیب دوتایی آنها یک میلیون و با ترکیب سه تایی آنها یک میلیارد اسم به وجود میآید و اگر حروف نسبی مانند "ی" به هرکدام اضافه کنند، یک میلیارد هر بار اضافهتر میشود! لذا تا دهها میلیارد اسم، کم نخواهند آورد! پیشنهاد دیگر ما این است که به جای زبان انگلیسی که یک زبان استعماری است، در مدارس، زبان محلی را تدریس کنند. مثلاً در منطقهی آذریزبان، داستانها، مثلهای ترکی آذری و قواعد آن زبان را آموزش دهند و در استانهای کردنشین همانطور الی آخر، زبان انگلیسی و عربی را به مؤسسات مردمنهاد واگذار کنند تا نتیجهی بهتری بگیرند.