چندی است صنعت جدیدی پایهگذاری یا به عبارتی نامگذاری شده به نام صنعت حلال و چندی پیش هم دومین نمایشگاه صنعت حلال، صنایع غذایی حلال، صنعت دارویی حلال و صنعت لوازم آرایشی حلال و بانکداری حلال در محل دایمی نمایشگاه بینالمللی تهران برگزار شد. این صنعت اولین بار در کشور مالزی مطرح شده است. سؤال این است که چرا چنین نهضت یا انقلابی در شرق دور اتفاق میافتد؟
البته از سالها پیش جنگ وسیعی علیه غذای حلال صورت گرفته بود. شاید اولین جنگ به کشف مشروبات باز گردد، زیرا در تمام زمانها مردم برای اینکه دچار بیماری یا مرگ نشوند نیاز داشتند تا بدانند چه چیزی را بخورند و چه چیزی را نخورند. در ابتدا پیامبران این وظیفه را داشتند؛ مثلاً در یکی از آیات قران آمده که از حیوانات، 8 زوج آن خوراکی هستند و بقیه خوراکی نیستند (ثمانیه ازواج) و یا از سبزیجات و مواد دیگر موجود در زمین تنها آنهایی که مجاز بود، خورده میشدند. این جواز خوراکی چیزی به نام حلال و حرام بود، مثلاً خوردن خاک حرام است و یا خوردن هر چیزی که به بدن ضرر برساند. اینها یک اصل کلی بود که بیان میشد، اما بشر بنا به ماهیت جستجوگر خود گاهی دوست داشت، چیزهایی را هم که ممنوع است امتحان کند که اولین آن در داستان حضرت آدم (ع) بیان شده است. بعدها این دامنه وسیعتر گردید تا جایی که در اسلام، احکام خوراکیها بسیار وسیع بیان شد. چون این دو دستهبندی خوراکیهای حلال و خوراکیهای حرام امری مقطعی نبود که با مسایل شخصی یا قبیلهای مرتبط باشد، لذا گفتند حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، زیرا نسوج بدن انسانها در طول تاریخ تغییری نداشته و نیاز بدن نیز ثابت و معلوم بود، اما بعد از رنسانس ناگهان مکتب وسیعی پیدا میشود که مبنای آن ضدیت یا مخالفت با مذهب است و لذا تمام چیزهایی که مذهب، حلال میداند، آنها حرام میکنند و هر چه مذهب، حرام میداند، آنها حلال میکنند. البته رفتار ضد مذهبی در اروپا شکل میگیرد که به دلیل کوتاه آمدن کلیسا مخصوصاً با پیدایش نهضت پروتستانتیسم که ترکیبی از اسلام و مسیحیت بود، چندان اوج نگرفت، اما در شرق، این مسیر با شدت بیشتری پیگیری شد. مثلاً عقاید مارکس یا انگلس که خودشان اروپایی بودند هرگز در اروپا یا آمریکا به شکل کامل پذیرفته یا پیاده نمیشود، اما در شوروی سابق بیشترین پذیرش را دارد یا در چین کمونیست، یک میلیارد به این مکتب گرایش پیدا کردهاند. متأسفانه آنها چون در مسایل سیاسی، موفق به ادامهی این مسیر ضدیت نشدند، در عرصهی فرهنگی به این جنگ ادامه دادند که یکی از این عرصهها، تغذیه و خوراک مردم در چین و یا کشورهای تابعه و زیر نفوذ آن، این امر به شدت دنبال میشود؛ به طوری که معیار تشخیص مسلمان از غیر مسلمان همین است؛ یعنی دولت چین غذاهای حرام را تبلیغ و مردم را مجبور به استفاده از آن میکند که معلوم شود چه کسی مسلمان است تا جیرهی او را قطع و سهمیهی او را به دیگران بدهند. البته عنوان این عمل آن است که چون جمعیت زیاد است، امکان تهیهی غذا از 8 حیوان یاد شده نیست، لذا تمام حیوانات به مطبخ آورده میشوند و حتی از ورود آن 8 حیوان ممانعت میکنند زیرا به بهانهی دریافت ارز یا صرفهجویی ارزی، آنها را به کشورهای اسلامی صادر مینمایند! لذا میبینیم خوراک قورباغه یا سوسک و یا موش و امثال آن در تایلند، هنگ کنگ، مالزی و چین تبلیغ میشود، حتی در برخی از این کشورها حمایت از حیوانات هم فراموش شده و گربه، سگ، ببر، پلنگ و میمون هم به آشپزخانهها راه مییابند. یکی از مسابقات این کشورها، خوردن مغز میمونها به طور زنده است! یعنی میمون را برای مشتری میآورند تا برقصد بعد با تبر یک فرد متخصص، کاسهی سر او ناگهان برداشته میشود و مغز تازه در اختیار مشتری قرار میگیرد. این مبارزه بر ضد غذاهای حلال ادامه داشت تا اینکه مسلمانان فیلیپین تصمیم گرفتند راهی برای آن پیدا کنند، اما نهضت مسلمانان فیلیپین به دست هموطنان غیر هم کیش سرکوب و به عبارتی، بیاهمیت جلوه داده شد تا اینکه مالزی به این امر همت گماشت و چون کشوری مسلمان بود، طرح صنعت حلال به سرعت مورد حمایت قرار گرفت. مالزی از جمله کشورهای زیر نفوذ چین است که اگر چین، اقتصاد آن را فلج کند آنها قادر به هیچ کاری نخواهند بود؛ لذا با اینکه مسلمان هستند ولی بیشترین تبعیت را از چین دارند و نمیتوانند مستقل به احکام اسلامی بپردازند. ماهاتیر محمد سعی داشت به تقلید از امام خمینی (ره) که علیه غرب جنگید، علیه شرق به معنای چینی آن بجنگد. البته حمایتهای مردمی زیادی از وی شد، اما پای آنها چوبین بود زیرا شکوفایی اقتصاد و پیشرفت اقتصادی، بدون حضور چینیها برای مالزی امکانپذیر نبود، اما با رشد اقتصاد ایران و به خصوص نفوذ ایران در ارکان اقتصادی چین، فشار بر مالزی کمتر شد و مردم مالزی توانستند بیشتر بر احکام اسلامی نظارت پیدا کنند. پایهگذاری صنعت حلال در ایران ممکن است شوخی باشد زیرا اصلاً حرام و صنعت حرام در ایران اگر هم وجود داشته باشد، خود را حلال جا میزند! چه رسد به اینکه بخواهد قد علم کند. مثلاً بانکداری ربوی با نرخ 22 درصد به بالا که هم دهنکجی به احکام اسلام میکند و هم مخالفت با سیاستهای دولت است، نرخ بهره را 12 تا 14 درصد تعیین کرده و حتی با نامهای مقدس؛ خود را پوشش میدهند، اما در شرق دور که مجبورند سوسک بخورند یا سگ و قورباغه یا در اروپا که مجبورند مشروبات یا گوشت خوک بخورند، این امر معنای واقعی و حیاتی دارد و مردم به این نهضت احترام میگذارند. اکنون صنعت حلال در اروپا و آمریکا یا در شرق دور بیشتر مورد توجه است تا در کشورهای اسلامی