وقتی که سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی را نوشت، کسی جز هندیها به اهمیت موضوع پی نبردند و این اولین تظاهرات ضد سلمان رشدی در هندوستان بود تا اینکه صدای آنها به گوش امام خمینی (ره) رسید. امام خمینی (ره) حکم ارتداد او را صادر و جایزه برای کشتن او تعیین کرد.
نکتهای که وجود دارد آن است که چند نفر از اقراد تندرو خدمت امام خمینی (ره) رسیدند و گفتند بهتر بود که با ما هماهنگ میکردید و بعد، اعلام ارتداد کرده و حکم قتل را صادر مینمودید! آنها تصور میکردند شرایط جهانی را بهتر از امام خمینی (ره) میدانند! آنها حتی گفته بودند اگر همین حکم را هم میخواستید صادر کنید به ما میگفتید که ما در محل زندگی سلمان رشدی مستقر میشدیم و بعد از اعلان فتوای شما او را ترور میکردیم، بلافاصله حکم شما اجرا میشد! اما امام خمینی (ره) فرمود که موضوع سلمان رشدی با کشتن یک نفر حل نمیشود و منظور هم کشته شدن او، تنها نیست بلکه منظور این است که زندگی مخفی او را ببینند و عبرت بگیرند و دیگر کسی جرأت چنین کاری را نکند. در واقع میتوان فهمید این نوع توهینها و اهانتها به ساحت پاک پیامبران مخصوصاً پیامبر اسلام (ص) یک جنگ سخت و اعلام شده نیست بلکه یک جنگ نرم و با برنامه است. زیرا دشمن در جنگ سخت کاری از پیش نبرده که متوسل به شیوههای روانشناختی و تاریخی و داستاننویسی و امثال آن میشود. این مبارزه یا جنگ نرم یک تفاوت اساسی با دیگر موارد آفند غیر عامل دارد که دارای پیشینهی تاریخی است. یعنی همیشه مبارزه برای از بین بردن کتابهای آسمانی بوده و معمولاً با اختلاف فازی بین جنگ نرم و جنگ سخت در نوسان قرار داشته است؛ یعنی وقتی کتاب حضرت موسی (ع) و تورات آمد، عدهای با حضرت موسی (ع) جنگیدند تا کتاب او را از بین ببرند ولی وقتی موفق نشدند، آن را تحریف کردند و اسراییلیات به وجود آمد.
تَورات /تؤرات/ (به عبری: תּוֹרָה)؛ نامی است عبری که به پراهمیتترین نوشتار یهود داده شده و به باور آنان به وسیلهی یهوه (خداوند) به موسی (ع) وحی شد است. تورات اولین بخش از کتاب "تنخ" بوده و مشتمل بر پنج کتاب میباشد. به همین خاطر، گاه "اسفار پنجگانه" و "کتب پنجگانه موسی" نیز خوانده میشود.
این پنج کتاب، به این نامها معروفند:
برشیت בראשית (پیدایش)
شموت שמות (خروج)
وییقرا ויקרא (لاویان)
بمدیبار במדבר (اعداد)
دواریم דברים (تثنیه)
یهودیان و همچنین مسیحیان و سامریها طی دوران، بسیار به تورات حرمت گذاشتهاند. "کتاب مقدس" مسیحیان، کتاب یهود را با اختلافاتی چند با نام "عهد عتیق" در خود دارد.
وقتی حضرت عیسی (ع) کتاب خود را در کودکی آورد، از ابتدا سعی کردند او را از بین ببرند و کتابش را محو کنند. امام وقتی موفق نشدند و تمام قدرتمندان روم و یونان سر تسلیم فرو آوردند، بعد از سیصد سال یکی از قیصرهای روم، رسول شد و کتاب را نوشت! که به پولس رسول معروف است؛ متی و لوقا و مرقس و یوحنا همه کتاب نوشتند اما باهم تفاوت دارد در حالی که همه انجیل هستند، انجیل از همه نزد ایرانیان و مسلمانان قابل قبولتر است اما انجیل شیطانی نیز وجود دارد:
کتاب انجیل شیطانی (The Satanic Bible) توسط آنتوان لاوی در ۱۹۶۹ نوشته شد.
این کتاب شامل چهار کتاب (فصل) است که به نامهای چهار شیطان (چهار ارباب دوزخ) نامیده شده است:
1- کتاب شیطان (Satan)
2- کتاب لوسیفر (Lucifer)
3- کتاب بلیال (Belial)
4- کتاب لویتن (Leviathan)
این نشان میدهد قبل از آیات شیطانی سلمان رشدی به انجیل نیز توهین شده بوده ولی چون کسی از آن دفاع نکرده، مسکوت مانده است.
البته کتابهای آسمانی دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله صحف حضرت ابراهیم و زبور و مزامیر حضرت داوود. برخی از اخباریون از شیعه هم معتقدند که حضرت فاطمه (س) هم کتابی دارد به نام مصحف و نیز تعدادی معتقدند که قرآنی که امام زمان (عج) میآورد، قرآن کامل است، اما اکنون بحث این است که چه چیزی همه اینها را اثبات میکند؟ تمام کتب آسمانی فقط در صورتی که در قرآن ذکری از آنها شده باشد، معتبر است زیرا قبل از قران، کتابت به صورت واقعی وجود نداشته و تورات و بیشتر، الواح بوده یعنی کتیبههایی که ده فرمان بیشتر در آن نبوده است. با نوشتن قرآن دیگر مذاهب هم به فکر افتادند تا کتبی را در مقابل قرآن بنویسند. حتی وقتی کتب غیر دینی را هم ملاحظه کنند متوجه میشوند که تا قبل از کتابت قرآن فقط جملات کوتاه بوده که قابل حفظ کردن و نقل سینه به سینه میباشد و طبیعی است در این نوع انتقال تغییرات بسیار زیادی با شکل اولیه به وجود خواهد آمد. لذا مثلاً وجود مزامیر یا صحف و یا زبور همه با تأکید قرآن اثبات میشود و تورات و انجیل هم حتی بعد از قرون وسطی تدوین شده است. از این رو، اگر قرآن از حالت معجزه خارج شود و یا به صورت آیاتی که شیطان القا کرده مورد تشکیک قرار گیرد، همه کتب آسمانی دچار شک و تردید میشوند و حتی معجزات و وجود انبیا زیر سؤال میرود. از این روست که خداوند قرآن میفرماید: "نحن نزلنا الذکر و نحن له لحافظون" با ازبین رفتن قرآن همه کتب آسمانی از بین میروند و با ماندن قرآن همه کتب آسمانی میمانند. این جبههی اصلی جنگ است که گاهی در صورت جنگ سخت یعنی آتش زدن قرآن و سوزاندن آن ظاهر میشود و گاهی نیز به دنبال بیاعتبار کردن آن هستند. لذا حافظان قرآن نقش بسیار مهمی در پدافند غیر عامل در این موضوع دارند؛ البته حافظان قرآن برخی آنان هستند که قرآن را در سینهها حفظ میکنند و روخوانی و روانخوانی و تجوید و اعراب صحیح آن را به خاطر میسپارند ولی وظیفهی اصلی بر دوش ائمهی اطهار بوده و در زمان غیبت بر عهدهی عالمان دین بالاخص مجتهدان جامعالشرایط یا به اصطلاح امام خمینی (ره)، ولی فقیه است. مثلاً در جنگ صفین که قرآنها بر سر نیزه شد، اگر وجود علیابنابیطالب نبود و چشم فتنه را کور نمیکرد، آنهایی که قرآن بر سرنیزه کرده بودند اعتقادی به قرآن نداشتند، لذا در صورت پیروزی، اولین قربانی آنها همان قرآن به شمار میآمد که یک مشت کاغذ و مرکب بود.