از زمان اعلام هدفمندی یارانهها، دغدغهی مسؤولان همواره این بوده که با وجود محاسن زیاد در اجرا اگر وجوه به صورت نقدی به مردم پرداخت شود، با مشکلات عدیده روبهرو خواهد شد.
اولاً، ممکن است اعلام مبلغ، مسألهساز باشد و کم و کیف آن بحث برانگیز شود؛ ثانیاً، نحوهی پرداخت چگونه باشد؟ آیا بانک میتواند همه را پوشش دهد و سیستم بانکی قادر خواهد بود، خدماتی به این وسعت ارایه دهد؟ اما مهمتر اینکه روزپرداخت یارانهها، روز واقعه خواهد بود و ممکن است با هجوم مردم به بانک، باعث اختلال در سیستم بانکی شود یا حتی بدتر از آن مورد سوءاستفادهی عوامل استکبار جهانی قرار بگیرد، حتی به تجمعات و درگیریها بیانجامد یا باعث آشوب شود. یکی از مسایلی که باعث این دغدغهها میشود، گام اول بودن آن است. لذا برنامهریزی برای آن به دلیل نداشتن سوابق اجرایی و نو بودن موضوع بسیار مشکل است و در مواردی غیر قابل پیشبینی؛ به طوری که از منهای بینهایت تا به اضافهی بینهایت تلورانس داشته و متغیر میباشد.
برای کاهش آسیبهای اجتماعی و یا پیامدهای سیاسی، یکی از کارها همان پدافند غیر عامل است. به این معنا که چه استراتژی یا راهبردها و یا چه تکنیک و روشهایی به کار رود تا این آسیبها به حداقل برسد یا حتی صفر شود. زیرا ممکن است یک حرکت کوچک باعث تحتالشعاع قرار گرفتن اصل موضوع شده و میلیاردها تومان صرف شود و عاقبت هم نتیجهی مطلوب به دست نیامده و یا نارضایتی پیش بیاید. اینکه برخی از مسؤولان، صحبت از عزم ملی و ارادهی عمومی میکنند، درست است ولی چون این طرح مانند یک جادهی یک طرفه است، باید بیشتر تلاشها از سوی دولت صورت بگیرد و تا حد لازم با فرهنگ و آداب مردم هماهنگ باشد. یکی از این مسایل، مبلغ یارانه بود که با درایت رییسجمهور و پیشزمینهای که وجود داشت، مبلغ اعلام شده مورد تأیید مردم واقع شد و مردم در واقع با سکوت خود آن را تأیید کردند. البته قول افزایش آن نیز از جمله راهبردهایی بود که به این آرامش کمک کرد. استانی نمودن واریز مبلغ نیز توانست تا حدود زیادی نگرانی بانکها و سیستم عامل را برطرف کند، اما در مورد برداشت از حسابها میتوان به چند طریق زیر عمل کرد:
1- پایانههای فروشگاهها را فعالتر کرده و مردم را تشویق کرد که به جای حمل وجوه نقد، از طریق وجوه انتقالی عمل کنند. 2- بانکها اعلام کنند که به مانده حسابها و افزایش موجودی یا عدم برداشت یارانهها سود پرداخت میکنند تا کسانی که نیاز فوری ندارند، تشویق شوند آن را پسانداز کنند. 3- استرس ناشی از تعویض حسابها را باید به حداقل رساند، زیرا غالب مردم ممکن است بلافاصله پس از واریز، مبلغ را از حسابهای اعلام شده برای یارانه، برداشت و به حسابهای دیگر خود منتقل کنند. این عمل یعنی نبود اعتماد و یا ترس از تغییر رفتار دولت که میتوان با تبلیغ صحیح و یا گوشزد آن را برطرف یا حداقل با تذکر آن را مرتفع کرد. در این خصوص اگر چه رییسجمهور اعلام کرده که اصلاح نظام بانکی بعد از هدفمند شدن یارانهها صورت میگیرد، اما عملکرد بانکها به دلایل زیادی در جهت درستی نخواهد بود. یکی از مهمترین دلایل ترس مسؤولان از اجرای هدفمند کردن یارانهها همین عملکرد بانکهاست؛ زیرا بانکها اهداف سودآوری دارند، در حالی که این موضوع یک مسألهی سیاسی حیاتی است. لذا تاکنون همانطور که توضیح داده شد به خاطر ترس از مسایل بانکی بود که این طرح ملی عقب میافتاد و اقتصاد ایران را از درون متلاشی میکرد. در واقع، همهی عقبافتادگی کشور به دلیل سودجویی و رباخواری بانکها بود. ما اکنون در تمام مراحل پیشرفت پروژهها، زخم عمیق و کاری مالی و پولی را میبینیم و تمام اینها دلیل آن است که بانک، منافع خود را بر منافع ملی ترجیح میدهد. لذا تمام پروژهها مشکلات مالی دارند و بانکها هم کوتاه نمیآیند؛ یعنی دلیلی ندارد که کوتاه بیایند. آنها میگویند ما بنگاه خیریه نیستیم، راست هم میگویند چون دنبال منافع خود هستند. در همین طرح نیز اگر رییس کل بانک مرکزی، تهدید به استعفا نکند و بانکها سودجویی خود را در آن نبینند، ممکن است معضلات زیادی را بیافرینند، مگر اینکه دولت، دولّا پهنا به آنها سود و یارانه بپردازد! و تمام اینها نتیجهی بیتوجهی به اقتصاد علوی و اسلامی است. به طور کل در اسلام بانک نداریم، بلکه قرضالحسنه داریم. بانک مرکزی نیز معنا ندارد و باید همان بیتالمال نامگذاری شود! بیتوجهی به مسایل مکاسب (اقتصاد اسلامی) تا آنجا پیش رفته است که حتی علمای طراز اول وقتی فوت میکنند، در حساب بانکی آنها میلیاردها ریال حقالناس و حقالله است. در حالی که پیامبر (ص) صبح را به شب نمیرساند تا بیتالمال را تقسیم کند! اصولاً بانک یک کلمهی عبری است و عملاً در چنبرهی صهیونیست میباشد، لذا به راحتی میتوانند در روند آن اشکال ایجاد کنند. یک نمونه از آنان، مشتریان را تهدید کرده بودند که از محل یارانه، بدهیهای معوقه را برداشت کنند! نمونهی دیگر ممکن است این باشد که به موقع اعلام کنند، اسکناس نداریم! یا از توسعهی پایانههای فروشگاهی جلوگیری کنند و یا با اخلال در سیستم، مردم را آزار دهند! زیرا در بانک ربوی یک ساعت هم یک ساعت است؛ اگر یارانهی هفتاد میلیون آدم یک روز بیشتر در بانک بماند، چه سود کلانی عاید بانک میشود و آیا بانک که تا 28 درصد سود میگیرد، میتواند از این سود هنگفت صرف نظر کند؟ بانکها از هم اکنون این طرح را ریختهاند که با طولانی کردن صف نوبت، هم مردم را عاصی کنند و هم سود کلانی ببرند. مردم که عاصی شدند، به نفع بانکهاست، چون میتوانند به این بهانه در یک دور، پرداخت را طولانی کنند، یعنی پول در مدت بیشتر و بدون پرداخت سود به مشتری در بانک بماند و غیره...