معضل زنان خیابانی از سوغات غرب است که در این سوغات، زنان بدون توجه به مقررات، خود را در اختیار مردان قرار میدهند. البته این موضوع از فرانسه شروع شد. آنان 220 سال پیش قانونی تصویب کردند که عصر برهنگی از آنجا آغاز گردید.
به موجب این قانون، زنان حق نداشتند شلوار به پا کنند و باید با پاهای لخت و سر برهنه در خیابانها ظاهر میشدند. اگر کسی از این کار تخطی میکرد او را دستگیر و زندانی میکردند و در نهایت میکشتند. در زمان آتاتورک در ترکیه و نیز در زمان رضاخان در ایران، چنین قانونی اجرا و به کشف حجاب منجر شد. البته این قانون که اخیراً در فرانسه به آن عمل نمیشد، چندی پیش باطل اعلام شد. بدیهی است که بانیان این طرز تفکر، جز رواج فحشا، فساد و زندگی حیوانی منظور دیگری نداشتند و هدف آنها دقیقاً مبارزه با احکام الهی بود که از طریق کلیسا تبلیغ میشد، اما در ایران، عدهای روشنفکرنما آن را زاییدهی فقر زنان میدانند! در حالی که این نوع زندگی از میان شاهان و شاهزادگان به میان مردم رفت و اولین گروهی که بیحجاب شدند زنان رضاشاه و درباریان بودند؛ حتی تریاک، مشروبات و دیگر اعتیادهای رایج، به طور عمد از سوی دربار و ثروتمندان شروع میشد تا جایی که مأموران رضاشاه برای بیدار کردن مردم حتی در سحرهای ماه رمضان از شعار "آب است و تریاک" استفاده میکردند. حال چگونه این روشنفکران شاید مزدور، سعی میکنند که اعتیاد و فحشا را به فقر و طبقهی فقیر نسبت بدهند؟ آیا از بیاطلاعی آنان است یا واقعاً مزدور هستند؟ اکنون هم بحث زنان خیابانی نه برای لقمهای نان بلکه عملی سازماندهی شده در خیابانهای شمال شهر است. بعد از سی سال از انقلاب اسلامی شاهدیم که زنان شمال شهری از بیدردی هر کجا فرصت به دست میآورند فقط به کشف حجاب میاندیشند، بعد از آن، قلم به مزدها میگویند که این فقرا هستند که چنان میکنند! به هر حال فقر و فحشا رابطهی مستقیم ندارند ولی غنی و فحشا رابطهای مستقیم دارند. قرآن کریم هم میفرماید: "إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى"، انسان وقتی خود را غنی میبیند، راه طغیان و معصیت در پیش میگیرد. حتی یکی از دلایل فقر مردم یا کم بودن روزی آنها این است که به فساد کشیده نشوند. در قرآن آمده است: "بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاء" مسألهای که در این بین وجود دارد این است که تبلیغات به نفع ثروتمندان و به زیان فقراست. هم اکنون اغلب آقازادهها یا معتادند یا فاسد! و پدرانشان در بسیاری از موارد آنها را اعدام هم کردهاند و یا از ترس آنها دست از حضور در میدانهای اجتماعی کشیدهاند. مدتی است که صدا و سیما نیز تبلیغاتی آغاز کرده که معنا و مفهوم آن این است که فرزندان را نباید در رفاه کامل و بیکاری مطلق گذاشت! زیرا رفاه و درآمد باد آورده، آنان را به راههای غلط سوق میدهد. بنابراین کسانی که مشکل را خوب نمیشناسند حق ندارند راجع به راهحل آن نظر بدهند و تنها خداست که مشکل را خوب بیان کرده و راهحل آن را هم داده است. از نظر قرآن و اسلام، زنان حق ازدواج دارند و نباید آنها را به بهانههای مختلف از ازدواج دور نگاه داشت؛ رییسجمهور نیز گفتهاند که سن ازدواج مناسب برای دختران، 16 تا 18 سال است. اگر چه ائمه فرمودهاند که از این سن هم کمتر است. حتی دوستی دختر و پسر نه تنها منع نشده که سفارش هم شده است. بسیاری از مردان در قدیم کودکان خود را در سنین کودکی برای یکدیگر محرم میکردند تا در بازیهای کودکانه با هم راحت باشند، اما آن موج فرانسوی آمد و تمام اینها را در فیلمها و سریالها به مسخره گرفت و نتیجه این شد که میبینیم دختران تا 50 سالگی نیز به قول خودشان دختر میمانند! پیردخترها و پیرپسرها در حال افزایش هستند و هیچ کس حتی حاضر نیست فکر کند که این لشکر ازدواج نکرده با غریزهی خود چه میکنند؟ در حالی که این نقطه، نقطهای است که دشمن از آنجا حمله میکند و باید پدافندی برای آن جستوجو کرد. مثلاً در اندلس یا اسپانیای امروزی مدتها مسلمانان حاکم بودند، اندلسیها طرحی ریختند که موفق شدند مسلمانان را بیرون کنند و آن طرح به فساد کشاندن سربازان مسلمان بود. این روش در تمام اروپا جواب داد و کسانی که در جنگهای صلیبی موفق به اخراج مسلمانها نشده بودند به کمک زن و شراب، اروپا را از مسلمانان پاک کردند و به سیاست خود در اسلامزدایی در جهان هم با همین شیوه ادامه دادند. ظهور انقلاب اسلامی، نقطهی پایان این حملات ناجوانمردانه بود. اما درون انقلاب اسلامی نیز این روش را از آقازادهها شروع کردند که باید این ترفند، شناسایی، منهدم و جلوی آن گرفته شود تا دشمن در این جبهه نیز زمینگیر گردد. تنها راه نیز فرمودههای قرآن کریم و رسول گرامی (ص) و ائمهی معصومین است. یعنی به جای اینکه زنان خیابانی دستگیر و بعد هم آزاد شوند و به کار خود ادامه دهند، باید شناسایی شوند که به اعتراف نیروی انتظامی همگی شناسایی شدهاند. بنابراین باید از آنها آزمایشهای ادواری بیماریهای مقاربتی صورت بگیرد و در صورت لزوم به آنان کارت شناسایی و درجهبندی داده شود. زیرا همه آنها به خاطر فقر به سوی فحشا نمیآیند بلکه بسیاری از آنان دچار بیماری روانی هستند و نیاز آنان بیش از حد معمول است. تمام اینها در چارچوب ازدواج مجدد یا ازدواج موقت قابل حل است، چیزی که خدا خود آفریده خودش هم راهحل ارایه کرده و تکلیف ما هم اجرای حدود الهی است.