سفرها اعم از سفرهای دورهای یا استانی و یا بینالمللی همگی در پدافند نقش اساسی دارند، مثلاً اگر وزیر خارجه آمریکا حتی محرمانه و خصوصی به عراق سفر کند تحلیلهای فراوانی برای علل محرمانه و خصوصی بودن آن میشود که حجم تبلیغات وسیعی با خود دارد. این سفرها اگر دورهای باشد یعنی چند کشور را در بر بگیرد، باز هم تبلیغات مخصوص خود را دارد و تأثیرات و بازتابهای آن قابل ارزیابی است.
یکی از نتیجههای سفر، آشنایی اقوام با یکدیگر و ایجاد تعامل سازنده است. زیرا اگر زمینهی تعامل وجود نداشته باشد، پذیرایی و حتی سفری صورت نمیپذیرد. دیگر نتایج آن تبلیغاتی است که اطراف آن وجود دارد. در واقع، لشکر تبلیغاتی با این سفرها همراه میشود. این سفرها برای هر سه طرف دارای پیام است؛ طرف اول یا مسافر با قصد و نیت خاصی راهی میشود که برخی از آنها رسانهای است یا رسانهای میشود و برخی نیز ناگفته میماند. طرف دوم یا مهمانپذیر نیز برای خود تبلیغات و تبعاتی دارد که برخی از آنها اعلام میشود و برخی نیز اعلام نمیشود و معمولاً بخش آشکار هر دو طرف به یک صورت بیان میشود، در مصاحبههای مطبوعاتی قبل و بعد از سفر بیان خواهد شد یا در بیانیهها درج میشود و غالباً پیرامون گسترش مناسبات دو جانبه است، اما طرف سوم کسی است که شاید از او نام برده نشود یا شاید هم به صراحت اشاره و رسانهای شود. مثلاً اگر وزیر خارجه آمریکا به افغانستان میرود، معمولاً یک پیام رسانهای و یک پیام غیر رسانهای برای همسایهها دارد که پیام رسانهای را عنوان میکنند و پیام غیر رسانهای را تکذیب میکنند. لذا میتوان گفت نقل و انتقالات در هر زمینه باعث تحرک شده و به پیشرفت هر عاملی کمک میکند، مثلاً حضرت علی علیه السلام میفرماید: "کوههایی که شما تصور میکنید ساکن هستند مثل ابرها در حال حرکت هستند!" اکنون دانشمندان فهمیدهاند که اجسام جامد حداقل ۷ نوع حرکت دارند و گیاهان با یک حرکت اضافی دارای ۸ حرکت و حیوانات 9 و انسانها دارای 10 حرکت هستند. شاید تعجبآور باشد ولی کوهها حداقل 7 حرکت دارند. همین دیوار یا زمین زیر پای شما هم همینطور! یعنی اگر خط استوا و یا کمربندی زمین 40 میلیون متر باشد، تقسیم بر 24 ساعت 1666 کیلومتر در ساعت میشود! یعنی یک ساعته از مشهد تا ارومیه را میپیماید! که با حرکت وضعی زمین بالا و پایین میشود و زمستان و تابستان را تجربه میکند! با زمین دور خورشید میگردد که سرعتش از هر چرخ و فلکی بیشتر است! یا با منظومه شمسی در کهکشان شیری راه میرود و با راه شیری رهسپار سیاه چالهها میشود. این حرکت بیرونی آن است. حرکت اتمی، حرکت مولکولی، حرکت جنبشی یا فرسایشی نیز به آنها اضافه میشود و شما میبینید که علیالحساب هرکدام از ما همیشه در سفر هستیم! میگویند فقیری به شکایت پیش فرزانهای رفت و گفت: "خدا به ما چه داده؟ فرزانه گفت: حاضرم دو چشمانت را بیست میلیون بخرم! گفت نمیفروشم. گفت قلبت را ده میلیون میخرم! گفت: نمیفروشم. گفت: کلیهات را 5 میلیون میخرم، گفت: نمیدهم! گفت: پس علیالحساب خدا صد میلیون به تو داده است!" حالا همه ما در سفریم در حالی که از خدا سفر طلب میکنیم! لذا از فواید سفر نباید غافل بود. ممکن است در تضاد منافع برای ملت یا مردم دیگر منافع نداشته و یا حتی ضرر داشته باشد. در اینجا نیز میتوان ظهور و سقوط را تعریف کرد. مسافرت برای نیروهای جوان و بالنده و همچنین جوامع نوپا و انقلابهای تازه بسیار خوب است، یعنی در مجموع منفعت دارد ولی برای جوامع میرا و تمدنهای در حال افول ممکن است ظاهراً مفید بوده و در انتها هیچ دستاوردی نداشته باشد. سفر به لبنان برای رییسجمهور ایران و رییسجمهور آمریکا یک تست جامعهشناختی تاریخی است که حتی در جوامع اروپایی و آمریکایی هم صدق میکند، زیرا جریان تاریخی مانند جریان آب در ظروف مرتبط است. همانطور که در استانهای داخلی ایران از رییسجمهور استقبال میشود، در لبنان، عراق، افغانستان و حتی در بطن شهرهایی چون نیویورک و واشنگتن هم همینطور خواهد بود. اکنون مردم دنیا با دیدن استقبال مردم قم از رهبر معظم انقلاب اسلامی همگی منتظرند که ایشان نیز به شهر آنها هم برود زیرا آنها اسلام را مطالعه کرده و میدانند از نظر اسلام برتری بین مردم قم نسبت به بقیه مردم وجود ندارد. لذا حضور گرم رهبری را در بین خود یک حق مسلم میدانند، مگر اینکه مانند اعراب جاهلی، مردم ایران را یک نژاد برتر و برای استقبال از رهبری، شایستهتر بدانیم. البته ممکن است مسأله حفاظت، مانع حضور بیشتر شود ولی حضور رییسجمهور در لبنان نشان داد که این توهم توطئه یک مرض روانی است که دشمن در ذهن ما جاری میکند و در عمل حتی در خود خاک اسراییل هم قدرت عمل ندارند و این به قدرت اطلاعاتی ایران بستگی ندارد، زیرا زمانی که حضرت امام (ره) در دل فرانسه بود و با هواپیمای آنان مسافرت میکرد، دیدیم هیچ خطری ایشان را تهدید نکرد و امام خمینی (ره) در دل دنیای کفر و در آسمان کفر و در میان هواپیمای آنان با آرامش کامل سفر کرد و وقتی خبرنگار از ایشان پرسید: "آیا از این سفر نمیترسید؟ ایشان با آرامش کامل گفت: ترس معنا ندارد، ما یک جان بیشتر نداریم، آن را هم هدیه خدا کردهایم!" اگر چه ابزارهای حفظ امنیت امری لازم است ولی مهمترین موضوع، هراسی است که دشمن را از عمل کردن باز میدارد! تا جایی که اگر مردم غزه هم خواستار حضور رهبری یا ریاست جمهوری شوند، آن را حق خود میدانند و به فضل خدا هم امیدوارند که فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.