شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

نقش لابی‌ها در جنگ نرم اقتصادی

در جنگ نرم که آن را به همه جنگ‌های غیر نظامی می‌توان اطلاق کرد، همه ابزارها به کار گرفته می‌شود و در مقابل آن، باید پدافند غیر عامل فعال باشد. یکی از این جبهه‌ها همان جبهه جنگ نرم‌افزاری است؛
یعنی در دنیای مجازی بحث‌ها و نکاتی مطرح می‌شود تا باعث زمین‌گیر شدن نیروی متخاصم شود؛ مثلاً موبایل شاید در ابتدا فقط یک وسیله برای احوالپرسی باشد اما اکنون این موبایل تبدیل به ستاد جنگ، دفتر کار، اتاق فکر و امثال آن شده است! دیده شده که فرد در شبانه‌روز دیگر نیازی به دفتر کار ندارد و هر کجا باشد کارهای خود را هماهنگ می‌کند. این نکته زمانی اهمیت پیدا می‌کند که ما مفهوم لابی را خوب درک کرده باشیم. لابی به معنی قسمت هشتی یا ایوان هتل‌هاست که در واقع، خارج از اتاق‌ها را شامل می‌شود. لابی در لفظ متداول سیاسی یعنی این‌که در اتاق جلسات، تصمیمات مهم گرفته نمی‌شود بلکه در خارج از جلسات و در راهروها و با علامات ایما و اشاره تصمیمات ابلاغ می‌گردد زیرا در اتاق جلسات دایماً به بحث‌های متفرقه پرداخته و به طور رنج‌آوری برای پایان یافتن سقف ساعات جلسات کوشش می‌شود. اگر کمی هم جلسات طول بکشد فقط به خاطر دریافت حق جلسه بیش‌تر است! لذا ما در تمامی جلسات می‌بینیم اغلب حاشیه‌ها بر متن می‌چربد. یعنی از همه چیز صحبت می‌شود الّا دستور جلسه! تذکرات رییس جلسه هم نفعی ندارد، زیرا یک مورد کوچک از دستور جلسه به بحث‌های دو نفره یا جدال‌های کهنه منجر می‌شود. بسیار اتفاق می‌افتد که ساعت‌ها بحث در دستور جلسه به نتیجه نمی‌رسد و عاقبت با اشاره‌ی ابروی یکی از اعضا همه چیز تصویب می‌شود و یا وقتی بحث‌ها طولانی شد، رییس دست بلند می‌کند و می‌گوید موافقان دست بلند کنند و همه از ترس رییس دست بلند می‌کنند! و معلوم می‌شود همه آن بحث‌های تخصصی و فنی مثل پودر، آب می‌شود! در این جلسات افرادی متخصص وجود دارند که تخصصشان تبدیل کردن یک حادثه کوچک به فاجعه است! البته ما در اسلام در این موارد هم اصولی داریم؛ مثلاً می‌گویند با افراد نادان مشورت نکنید! علامت نادان هم آن است که از یک کاه کوه می‌سازد و یا برعکس، به عبارت دیگر دور را نزدیک و نزدیک را دور نشان می‌دهد. لابی زدن با موبایل بسیار راحت شده است. قبل از موبایل علایم سر و دست این وظیفه را انجام می‌داد! مثلاً مدیری به کارمندش دستور می‌داد برای کسی کاری انجام دهد اما با اشاره‌ی ابرو آن را نفی می‌کرد! با پا پس می‌زد و با دست پیش می‌کشید. اصلاً فرم یک فعالیت اداری شده بود. مثلاً اگر زیر درخواست متقاضی می‌نوشت که بررسی و اقدام گردد، یعنی بایگانی شود! اما اگر فقط می‌نوشت اقدام گردد یعنی انجام شود! در دوره فوق لیسانس وقتی واحد بازارهای مالی و اوراق بهادار را می‌گذراندیم استاد ما می‌گفت در آمریکا علاوه بر بورس اصلی یا سالن معاملات بورس یک بورس فعال دیگری وجود دارد به نام بازارهای دست دوم! در بازارهای اصلی یا دست اول کامپیوترها و بردها وجود دارد و همه از قیمت‌ها مطلع می‌شوند ولی در بازار دست دوم که فعال‌تر از بازار دست اول است و ما به آن بازار سیاه می‌گوییم، شخص نیازی به کامپیوتر و نرم‌افزار ندارد. با علایم دست و پا و سر و داد و بیداد و سر و صدا با همکاران خود ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را هدایت می‌کند! در همین فردوسی برای چند روز که ارز دولتی توزیع می‌شد، ما به راحتی متوجه قدرت بورس یا بازار ارز غیر رسمی می‌شویم. در حراجی سکه در بانک کارگشایی حتی افراد، نیازی به پول یا تلفن ندارند! بلکه در صف می‌ایستند و از همان ابتدا فروش جا شروع می‌شود! سکه‌ها را می‌خرند و یک حواله می‌دهند یا قول می‌دهند که پولش را بدهند و بعد به همدیگر می‌فروشند بدون این‌که پولی به هم بدهند. چون سرعت عمل بالاست اگر بخواهند پول بدهند و بگیرند سرشان کلاه می‌رود بعد که بانک تعطیل شد آن‌وقت می‌نشینند به حساب و کتاب. البته باز هم پول نمی‌دهند بلکه همدیگر را بدهکار یا بستانکار می‌کنند.
از همین جا به علت طولانی شدن اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها هم می‌توان پی برد. در واقع هدفمند کردن یارانه‌ها یک جنگ بزرگ اقتصادی بر علیه رانت‌خواری است اما رانت‌خواران مانند گرگ دندان تیز کرده و منتظر شکست دادن آن هستند. تاکنون شاید دوازده سال است که رسماً و بیش از آن به صورت غیر رسمی، دولت خواستار رفع یارانه‌ها شده بود اما چرا تاکنون اجرا نشده فقط به این ‌دلیل بود که از عملکرد بازار سیاه در این رابطه نگران بودند. اکنون با این‌که دولت تمام انبارها را پر از کالا کرده و ذخیره ارزی را به بیش از صد میلیارد دلار رسانده اما هنوز از محتکران ترس دارد و نمی‌داند آن‌ها چه بازی به راه خواهند انداخت. حتی رییس‌جمهور در مصاحبه خود به این وحشت اشاره کرد و گفت: "ما می‌خواهیم جلوی محتکران را بگیریم و برای همین کاری می‌کنیم که آن‌ها ندانند کی هدفمندی اجرا خواهد شد! زیر آن‌ها می‌خواهند به محض اعلام اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها کالاها را احتکار و نظم عمومی را بر هم بزنند و مانع از اجرای آن بشوند." اگر دولت قدرت داشت که جلوی محتکران را بگیرد شاید هدفمند کردن یارانه‌ها سال‌ها پیش اجرا شده بود مانند طرحی که در ایجاد بزرگراه در لرستان انجام شد. دولت‌ها چهل سال بود که این طرح را داشتند ولی قادر به اجرای آن نبودند. اغلب طرح‌هایی که امروزه اجرا می‌شود شاید نطفه اولیه آن به دهه‌های پیشین باز گردد. مثلاً مترو را اغلب شهرهای بزرگ داشتند ولی ایران تا چند سال پیش نمی‌توانست آن را اجرا کند. اکنون هم ریل هوایی به این سرنوشت دچار است. همه می‌دانند تنها راه نجات ترافیک تهران استفاده از فضاست اما به دلیل مخالفت‌ها حتی رییس‌جمهور هم که آن را مطرح کرده بود و یکی از تخصص‌های ایشان در دوره دکتراست، اکنون حتی از حرف زدن در این‌باره خودداری می‌کند. همین آگهی مناقصه و مزایده با این‌که رییس‌جمهور دستور لغو آن را داده و رییس مجلس هم از آن حمایت کرده است ولی لابی‌ها کار خودشان را می‌کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد