شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

جنگ نفت

شاید بتوان گفت 90 درصد خون‌هایی که در سال‌های اخیر مخصوصاً در یکصد سال اخیر ریخته شده، به دلیل نفت بوده است. از هنگامی که ویلیام ناکس دارسی به ایران آمد و ماده‌ی سیاه بدبو که زمین‌ها را کثیف می‌کرد، از شاه ایران برای صد سال خرید، مدت‌ها می‌گذرد؛
 ولی جنگ از‌‌ همان زمان آغاز شد. اولین کاری که انگلیسی‌ها یا شرکت نفت انگلیس انجام دادند، کوچاندن اهالی مناطق دیگر به مسجد سلیمان بود به طوری که اکنون قوم اصیل مسجد سلیمان که شوشتری یا بهبهانی (بارسوا) باشند، فراموش شده و همگی خود را بختیاری می‌دانند و بر اساس ترانه‌های موجود بختیاری: "مش سلیمون مال خومونه!" همین امر اساس یک جنگ اعلام نشده بین قبایل ایرانی شد و ایل بختیاری به اعتبار درآمد‌هایی که از شرکت‌های انگلیسی داشتند، نسبت به بقیه، پیشرفته‌تر و مرفه‌تر و در نتیجه، دارای تاریخ و شهرت و قدمت شدند.
به نوشته‌ی نجمه قبادی‌پور: "طلوع دوباره‌ی این نخستین شهر پارسیان بعد از گذشت چندین سده در ۴ بامداد ۵ خردادماه ۱۲۸۷ هجری شمسی (۱۹۰۸ میلادی) با فوران نفت از میدان نمره یک در میانه‌ی مسجد سلیمان کنونی آغاز شد، ولی این بار، بانیان شهر نه شبانان پارسی فرود آمده از کوه‌ها، بلکه فرنگیان شهرنشین و صنعتگر و به اصطلاح مدنیت یافته و جهانگشاهایی بودند که از دریاهای دور، آینده‌ی خود را در این سرزمین یافته‌اند. این بیگانگان زیرک به مدد متون تاریخی (هم‌چون نوشته‌های هردوت) دریافته بودند که ایرانیان در این محل از روغن مقدسی که به طور طبیعی از زمین بیرون رانده می‌شد، استفاده‌های گوناگون کرده و آتش جاویدان خود را در این جایگاه می‌جسته‌اند. پس نماینده‌ی پیگیر و ماجراجوی آن‌ها به نام ویلیام ناکس دارسی انگلیسی با شرکت خود به نام سندیکای امتیازات، موفق شدند با انتقال فن‌شناسی و تجهیزات لازم و حفر چاه به سرچشمه‌ی آتش جاویدان پارسیان دست یابند. بعد از کشف و فوران نفت در مسجد سلیمان با دخالت دولت انگلیس، شرکت ذکر شده به شرکت نفت ایران و انگلیس تبدیل شد. این شرکت، زمینی که طلای سیاه در زیر آن خفته بود، از خان‌های بختیاری خریداری و راه برون‌رفت نفت یا جزیره‌ی آبادان را از شیخ خزعل اجاره گرفت و خان و شیخ را به مزدوری و نگهبانی این املاک کسب شده، گمارد. از همین زمان است (۱۲۸۷ هجری شمسی یا ۱۹۰۸ میلادی) که بنیان اولین شرکت شهر (company Town) معدنی ایران در مسجد سلیمان و بعد از آن اولین شرکت شهر صنعتی (با توجه به احداث پالایشگاه) در آبادان گذاشته می‌شود. با اتمام خط لوله‌ی مسجد سلیمان به آبادان از ۱۹۱۲ میلادی، حیات مجدد مسجد سلیمان آغاز شد. استخراج نفت که در این سال ۴۳ هزار تن بود تا آخر جنگ اول جهانی (۱۹۱۸ میلادی) به سالیانه ۱ میلیون تن و تا ۱۹۲۵ میلادی به بیش از ۴ میلیون تن در سال رسید. مسجد سلیمان تا سال ۱۹۲۸ میلادی تنها منبع استخراج نفت ایران بود تا در این سال در میدان نفتی عظیم هفتگل نیز فوران نفت آغاز و مسجد سلیمان در تولید نفت از انحصار خارج شد، اما تولید در منطقه هم‌چنان افزایش یافت؛ به طوری که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی (۱۹۳۵میلادی) اوج تولید در مناطق مورد بهره‌برداری به ۱۲۷ هزار بشکه در روز رسید. بعد از افتی کوتاه در تولید نفت به علت ملی شدن این صنعت در ایران (1333-۱۳۳۰ هجری شمسی) به دلیل دسیسه‌های شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت امپریالیستی انگلیس، بار دیگر استخراج نفت، افزون شد و تا سال ۱۳۴۵ هجری شمسی کمابیش ثابت بود (سالیانه حدود ۳۰ میلیون بشکه معادل ۴ میلیون تن)، اما از این سال به بعد، تولید نفت به سرعت کاهش یافت و سرانجام در سال‌های 1360 و ۱۳۵۹ بسته شد.
بعد از مسجد سلیمان در هر منطقه‌ای که نفت کشف می‌شد، برای این‌که سلطه‌ی ایران در آن نباشد، آن را در سازمان ملل به عنوان یک کشور جدید به ثبت می‌رساندند. به این جهت بود که در شمال، آذربایجان و قفقاز از ایران جدا شد که به جریان نفت شمال معروف است و در جنوب، عربستان، قطر، امارات، عراق و... جدا شدند. در سال 1348 در مقابل دیدگان جهانیان، بحرین از ایران استقلال یافت و زیر نظر انگلیس قرار گرفت. تجزیه‌ی ایران به 57 کشور اسلامی اگر چه در ظاهر به خواست ملت‌ها بوده، ولی ما می‌دانیم که حاکمان آن‌ها این امر را خواستند نه مردم؛ حاکمان را انگلستان تعیین و از آن‌ها حمایت می‌کرد. مثلاً در بحرین، 98 درصد مردم، شیعه هستند ولی حاکمان آن‌ها وهابی و یا در عربستان، تمام مردم یا شیعه هستند و یا اهل سنت ولی حاکمان آن‌ها وهابی هستند؛ لذا در اکثر این کشور‌ها با زور و پول، حاکمان مشخصی برای مدت طولانی تعیین و از آنان حمایت می‌کردند. اغلب کسانی که اکنون مورد خشم ملت‌های خود قرار گرفته‌اند، همگی جزو آن دسته بوده‌اند که سی و چهار سال پیش انتخاب شده‌اند؛ یعنی مقارن با انقلاب اسلامی این انتخاب صورت گرفته است و کاملاً هدف مبارزه با انقلاب اسلامی را داشته‌اند. چه بسا اگر معمر قذافی مثلاً امام موسی صدر را زندانی نمی‌کرد، انقلاب‌های کنونی دنیای عرب‌‌ در همان سال‌ها اتفاق می‌افتاد. اکنون هنوز هم ملت‌های عرب، رهبر مناسبی ندارند؛ اگر چه سیدحسن نصرالله کمک فکرجنگ نفت
شاید بتوان گفت 90 درصد خون‌هایی که در سال‌های اخیر مخصوصاً در یکصد سال اخیر ریخته شده، به دلیل نفت بوده است. از هنگامی که ویلیام ناکس دارسی به ایران آمد و ماده‌ی سیاه بدبو که زمین‌ها را کثیف می‌کرد، از شاه ایران برای صد سال خرید، مدت‌ها می‌گذرد؛

 ولی جنگ از‌‌ همان زمان آغاز شد. اولین کاری که انگلیسی‌ها یا شرکت نفت انگلیس انجام دادند، کوچاندن اهالی مناطق دیگر به مسجد سلیمان بود به طوری که اکنون قوم اصیل مسجد سلیمان که شوشتری یا بهبهانی (بارسوا) باشند، فراموش شده و همگی خود را بختیاری می‌دانند و بر اساس ترانه‌های موجود بختیاری: "مش سلیمون مال خومونه!" همین امر اساس یک جنگ اعلام نشده بین قبایل ایرانی شد و ایل بختیاری به اعتبار درآمد‌هایی که از شرکت‌های انگلیسی داشتند، نسبت به بقیه، پیشرفته‌تر و مرفه‌تر و در نتیجه، دارای تاریخ و شهرت و قدمت شدند.
به نوشته‌ی نجمه قبادی‌پور: "طلوع دوباره‌ی این نخستین شهر پارسیان بعد از گذشت چندین سده در ۴ بامداد ۵ خردادماه ۱۲۸۷ هجری شمسی (۱۹۰۸ میلادی) با فوران نفت از میدان نمره یک در میانه‌ی مسجد سلیمان کنونی آغاز شد، ولی این بار، بانیان شهر نه شبانان پارسی فرود آمده از کوه‌ها، بلکه فرنگیان شهرنشین و صنعتگر و به اصطلاح مدنیت یافته و جهانگشاهایی بودند که از دریاهای دور، آینده‌ی خود را در این سرزمین یافته‌اند. این بیگانگان زیرک به مدد متون تاریخی (هم‌چون نوشته‌های هردوت) دریافته بودند که ایرانیان در این محل از روغن مقدسی که به طور طبیعی از زمین بیرون رانده می‌شد، استفاده‌های گوناگون کرده و آتش جاویدان خود را در این جایگاه می‌جسته‌اند. پس نماینده‌ی پیگیر و ماجراجوی آن‌ها به نام ویلیام ناکس دارسی انگلیسی با شرکت خود به نام سندیکای امتیازات، موفق شدند با انتقال فن‌شناسی و تجهیزات لازم و حفر چاه به سرچشمه‌ی آتش جاویدان پارسیان دست یابند. بعد از کشف و فوران نفت در مسجد سلیمان با دخالت دولت انگلیس، شرکت ذکر شده به شرکت نفت ایران و انگلیس تبدیل شد. این شرکت، زمینی که طلای سیاه در زیر آن خفته بود، از خان‌های بختیاری خریداری و راه برون‌رفت نفت یا جزیره‌ی آبادان را از شیخ خزعل اجاره گرفت و خان و شیخ را به مزدوری و نگهبانی این املاک کسب شده، گمارد. از همین زمان است (۱۲۸۷ هجری شمسی یا ۱۹۰۸ میلادی) که بنیان اولین شرکت شهر (company Town) معدنی ایران در مسجد سلیمان و بعد از آن اولین شرکت شهر صنعتی (با توجه به احداث پالایشگاه) در آبادان گذاشته می‌شود. با اتمام خط لوله‌ی مسجد سلیمان به آبادان از ۱۹۱۲ میلادی، حیات مجدد مسجد سلیمان آغاز شد. استخراج نفت که در این سال ۴۳ هزار تن بود تا آخر جنگ اول جهانی (۱۹۱۸ میلادی) به سالیانه ۱ میلیون تن و تا ۱۹۲۵ میلادی به بیش از ۴ میلیون تن در سال رسید. مسجد سلیمان تا سال ۱۹۲۸ میلادی تنها منبع استخراج نفت ایران بود تا در این سال در میدان نفتی عظیم هفتگل نیز فوران نفت آغاز و مسجد سلیمان در تولید نفت از انحصار خارج شد، اما تولید در منطقه هم‌چنان افزایش یافت؛ به طوری که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی (۱۹۳۵میلادی) اوج تولید در مناطق مورد بهره‌برداری به ۱۲۷ هزار بشکه در روز رسید. بعد از افتی کوتاه در تولید نفت به علت ملی شدن این صنعت در ایران (1333-۱۳۳۰ هجری شمسی) به دلیل دسیسه‌های شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت امپریالیستی انگلیس، بار دیگر استخراج نفت، افزون شد و تا سال ۱۳۴۵ هجری شمسی کمابیش ثابت بود (سالیانه حدود ۳۰ میلیون بشکه معادل ۴ میلیون تن)، اما از این سال به بعد، تولید نفت به سرعت کاهش یافت و سرانجام در سال‌های 1360 و ۱۳۵۹ بسته شد.
بعد از مسجد سلیمان در هر منطقه‌ای که نفت کشف می‌شد، برای این‌که سلطه‌ی ایران در آن نباشد، آن را در سازمان ملل به عنوان یک کشور جدید به ثبت می‌رساندند. به این جهت بود که در شمال، آذربایجان و قفقاز از ایران جدا شد که به جریان نفت شمال معروف است و در جنوب، عربستان، قطر، امارات، عراق و... جدا شدند. در سال 1348 در مقابل دیدگان جهانیان، بحرین از ایران استقلال یافت و زیر نظر انگلیس قرار گرفت. تجزیه‌ی ایران به 57 کشور اسلامی اگر چه در ظاهر به خواست ملت‌ها بوده، ولی ما می‌دانیم که حاکمان آن‌ها این امر را خواستند نه مردم؛ حاکمان را انگلستان تعیین و از آن‌ها حمایت می‌کرد. مثلاً در بحرین، 98 درصد مردم، شیعه هستند ولی حاکمان آن‌ها وهابی و یا در عربستان، تمام مردم یا شیعه هستند و یا اهل سنت ولی حاکمان آن‌ها وهابی هستند؛ لذا در اکثر این کشور‌ها با زور و پول، حاکمان مشخصی برای مدت طولانی تعیین و از آنان حمایت می‌کردند. اغلب کسانی که اکنون مورد خشم ملت‌های خود قرار گرفته‌اند، همگی جزو آن دسته بوده‌اند که سی و چهار سال پیش انتخاب شده‌اند؛ یعنی مقارن با انقلاب اسلامی این انتخاب صورت گرفته است و کاملاً هدف مبارزه با انقلاب اسلامی را داشته‌اند. چه بسا اگر معمر قذافی مثلاً امام موسی صدر را زندانی نمی‌کرد، انقلاب‌های کنونی دنیای عرب‌‌ در همان سال‌ها اتفاق می‌افتاد. اکنون هنوز هم ملت‌های عرب، رهبر مناسبی ندارند؛ اگر چه سیدحسن نصرالله کمک فکری می‌دهد، ولی طبیعی است که اگر امام موسی صدر در میدان بود، وزنه‌ی سنگین‌تری محسوب می‌شد. اکنون نیز معمر قذافی با تکیه بر همین گروگان است که کشتار می‌کند.
اهمیت نفت نه فقط به عنوان یک حربه‌ی سیاسی، بلکه ثروتی اصلی برای کشورهای صادرکننده و واردکننده است و برخلاف این‌که آن را طلای سیاه می‌خوانند، نفت، یک خون سیاه است که در اقتصاد جهان می‌چرخد تا جایی که اگر احتمال تمام شدن نفت برود، مانند این است که شاهرگ کشوری قطع شده باشد. نهضت‌ها و جنگ‌های فعلی نیز همه بر سر نفت است، آمریکا عراق را برای نفت تصرف کرد؛ مردم لیبی قیام کردند که لوله‌های نفت را قطع کنند؛ مردم مصر اولین کاری که کردند قطع ترانزیت نفت به اسراییل بود... و این همه به آن لحاظ اهمیت دارد که نفت، هم خون یک ملت است و هم برای حفظ آن خون‌های زیادی ریخته می‌شود، اما مسلماً روزی حق به حق‌دار می‌رسد و ملت‌ها ثمره‌ی مقاومت خود را خواهند چشید.  

ی می‌دهد، ولی طبیعی است که اگر امام موسی صدر در میدان بود، وزنه‌ی سنگین‌تری محسوب می‌شد. اکنون نیز معمر قذافی با تکیه بر همین گروگان است که کشتار می‌کند.
اهمیت نفت نه فقط به عنوان یک حربه‌ی سیاسی، بلکه ثروتی اصلی برای کشورهای صادرکننده و واردکننده است و برخلاف این‌که آن را طلای سیاه می‌خوانند، نفت، یک خون سیاه است که در اقتصاد جهان می‌چرخد تا جایی که اگر احتمال تمام شدن نفت برود، مانند این است که شاهرگ کشوری قطع شده باشد. نهضت‌ها و جنگ‌های فعلی نیز همه بر سر نفت است، آمریکا عراق را برای نفت تصرف کرد؛ مردم لیبی قیام کردند که لوله‌های نفت را قطع کنند؛ مردم مصر اولین کاری که کردند قطع ترانزیت نفت به اسراییل بود... و این همه به آن لحاظ اهمیت دارد که نفت، هم خون یک ملت است و هم برای حفظ آن خون‌های زیادی ریخته می‌شود، اما مسلماً روزی حق به حق‌دار می‌رسد و ملت‌ها ثمره‌ی مقاومت خود را خواهند چشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد