شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

اصلاح فرمایید

اداره محترم اوقاف قزوین

 احتراما اشعار زیر به زبان ترکی و فارسی و عربی برای اسلم قزوینی (باش امامزادا) سروده شده لطفا بصورت تابلو در  محل نصب گردد:

بو ماهین دن سنه بیر یاور گلیبدور یا حسین

 اونون باشین کسیب لر تحفه دال قیتریب لر یا حسین

 اونون ادی اسلم یا سلیم و سلمان وسلیمان دی

 یاکه قزوینی و ترکی و دیلم نن چخیبدیر یا حسین

 ای حسین  یاوری از ماهین برایت امده

 زکینه سر بریده بر ماهین فکندند یاحسین

 ورا نام اسلم یا سلیم و سلمان سلیمان گرفتند

که ترکی و قزوینی و دیلم پسندند یا حسین

 رجل یسعی الیک بالمدد من الماهین.

 انکسر راسه من العداوه و یعود الی الماهین

یسمیه اسلم یا سلیمان یا متن سلیمان

المسمی بقزوینی و عرب و ترک و دیلمان

اسلم ماهینی در ویکی پدیا(لطفا ان را اصلاح فرمایید)

اسلم بن عمر دیلمی (یا اسلم بن عمرو ترکی )، سلیمان[۱]، سلیم[۲]و یا اسلم دیلمی از موالی و کاتبان حسین بن علی بود. البته در اکثر منابع نام او اسلم بیان شده و سلیمان یا سلیم نیست.[۳] اسلم از مدینه تا مکه و سپس تا کربلا همراه حسین بن علی بود و در واقعه کربلا به شهادت رسید.

زندگینامهویرایش

مامقانی درباره اسلم نوشته‌است که حسین بن علی او را پس از شهادت برادرش حسن بن علی خریداری کرد و به فرزندش سجاد بخشید.[۴] او کاتب، کماندار و تیرانداز سپاه حسین بن علی بود و به زبان ترکی صحبت می‌کرد.[۵][۶] برخی نامش را واضح رومی و نژادش را ترک و وی را اهل دیلم، شمال ایران دانسته‌اند.[۷] اسلم ترکی یکی از قاریان قرآن بود که مجلسی بدون اینکه نامی از او آورده باشد، می‌نویسد که پس از دو برادر غفاری، غلام ترکی به میدان رفت و در حالی که رجز می‌خواند بر دشمن حمله برد؛ رجز وی در هنگام نبرد چنین گزارش شده‌است:[۶]

کیست مثل من؟ که مولایم حسین او را در اغوش گرفته باشد؟

البحر من طعنی و ضربی یصطلی   و الجو من سهمی و نبلی یمتلی
اذا حسامی و یمینی ینجلی   ینشق قلب الحاسد المبجلی

ترجمه: «دریا از ضربات شمشیر و نیزه ام متلاطم و فضا از تیر و پیکانم پر می‌شود. هنگامی که دست و شمشیرم به حرکت درآید قلب حسود از ترس می‌شکافد».[۶]

در برخی منابع تعداد کشته شدگان سپاه عمرسعد به دست اسلم را ۷۰ نفر و به نقلی ۵۰۰ نفر گزارش کرده‌اند. او پس از زخمی شدن، به زمین افتاد و حسین بن علی خود را به او رسانید و او را در آغوش گرفت. سر اسلم‌ را بر روی‌ زانوی‌ خود قرار داد و با دست‌ خون‌ها را از صورت‌ و جلوی‌ چشمانش‌ پاک‌ کرد.[۸] اسلم سپس از دنیا رفت. وی قبل از جان دادن، چنین گفت: «مثل من سعادتمند کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتش نهاده‌است؟!».[۵][۶][۹]

سنش را در زمان کشته شدن، حدود ۴۵ سال ذکر شده‌است. از وی در زیارتنامه‌ها اسمی به میان نیامده ولی در منابع تاریخی چون ناسخ التواریخ، تنقیح المقال، اعیان الشیعه و المناقب یاد شده‌است. وی را غلام جناده بن حارث سلمانی دانسته‌اند و رجز معروف امیری حسین و نعم الامیر را به وی نسبت داده‌اند.[۷] برخی دیگر وی را غلام حر دانسته‌اند.[۹]

سلمان ماهینی یا سلیمان ماهینی

یکبار برای همیشه نام اسلم ترکی و قزوینی و دیلمی را به سلمان ماهینی اصلاح نمایید. زیرا دیلم و قزوین ترک ندارد بلکه طارم هست که هم جزو دیلم و هم قزوین محسوب می شود و زبان اهالی ان ترکی است