پزشکی نیز
مانند علوم دیگر همیشه مورد سوءاستفادهی قدرتها برای مبارزه با ملتهای ضعیف
بوده است زیرا هزینههای سلامت بسیار بالاست و مردم در حفظ سلامت خود مشکلات
عدیدهای دارند.
همچنین استرس دریافت امراض مسری
همواره از موضوعاتی است که مورد هجوم طمعکاران و ریاکاران قرار میگیرد. مردم از
امراض ناشناخته؛ بسیار در هراس هستند و کافیست شایع شود بیماری ایدز گسترش یافته یا
وبا آمده است، در این حالت بسیاری از مردم خورد و خوراک خود را رها کرده و با
نگرانی، این اخبار را دنبال میکنند و همین زمینهی یک جنگ تمام عیار بر علیه
نهادههای یک حکومت مستقل میباشد. در واقع یک شکاف اطلاعاتی به وجود میآید که از
شکاف لایهی ازن هم سختتر است و نمیتوان به سادگی آن را پر کرد؛ به خصوص اگر دشمن
به سلاح علم پزشکی برتر هم مسلح باشد، تمام نشانههای بیماریهای دیگر را به این
بیماری ربط داده و مردم را در یک تنش دایم بین مرگ و زندگی نگه دارد.
هر روز
شایعات جدیدی مبنی بر شیوع بیماری منتشر میشود. مثلاً با اینکه آمار مرگ و میر در
تصادف یا اعتیاد بسیار بالاست ولی با فوت دو نفر بر اثر سرماخوردگی، در بوق و کرنا
میدمند که وبا شایع شده است.
یکی از راهکارهایی که وجود دارد تا این توطئهی
دشمن به منظور اثرگذاری بر مردم و سرگردان کردن آنها و دغدغههای سلامت را از آنان
دور کند، عدالت در سلامت است؛ یعنی همه باید بیمه باشند. اینکه برخی بیمهی درمانی
باشند، برخی بیمهی اجباری و تعدادی بیمهی اختیاری و یا بیمهی تکمیلی یا امثال آن
باشند، جز سردرگمی و صرف هزینههای کلان و نارضایتی مردم چیزی در بر ندارد؛ زیرا از
یکسو مردم احساس بیعدالتی میکنند و از سویی، آنهایی که ثروتمند هستند اولاً،
بیمه نیاز ندارند و اگر اراده کنند هم میتوانند از تمام بیمهها استفاده کنند!
دوماً، افرادی که بیکار هستند علاوه بر درد بیکاری، درد نداشتن بیمه هم بر
دردهایشان اضافه میشود، چون هیچ سازمانی آنها را به دلیل نداشتن درآمد برای این
کار، بیمه نمیکند. در واقع، بیعدالتی به آنان میگوید که اگر بیکاری برو بمیر!
این فاصلهی طبقاتی یا اختلاف طبقاتی باعث دوگانگی در سلامت میشود و وقتی راه برای
دوگانگی باز شد، چندگانگی و چنددستگی سیاسی و اجتماعی را در پی دارد. همانطور که
در کنگرهی سراسری سلامت از سوی مدیریت راهبردی اعلام شد، باید یک نوع بیمه و یک
نوع حمایت بهداشتی از مردم باشد تا عدالت اجتماعی در امر سلامت تحقق یابد.
یکی
دیگر از راهکارها، کشف یا تولید و بومیسازی داروهاست. اکنون جهان استکباری به
بهانهی تحریم تمام کالاها را به دهها برابر قیمت اصلی به ایران میفروشد. فقط
کافیست بداند که ایران به چه قلم دارویی نیاز دارد تا آن را با ترفندهای
ناجوانمردانه در اختیار بگیرد و تمام زیانهای ناشی از حمله به عراق و افغانستان را
از همان فروش یک کالا جبران کند. لذا تولید هر دارو در ایران فقط خودکفایی نیست،
بلکه جلوگیری از زیان بالای ایران در عرصهی تراز تجاری جهانی نیز هست که سر نخ آن
در دست دشمنان میباشد. بر اساس اعلام وزیر بهداشت، تنها تولید ۴ قلم آنتی بیوتیک
که برای درمان بیماریهای خاص به کار میرود، باعث صرفهجویی ۲۵ میلیون دلاری برای
ایران شده است.
نکتهی سوم از عدالت در بهداشت و سلامت این است که سلامت تمام
مردم مهم باشد نه سلامت برخی افراد. در لیست بیماریها به خصوص بیماریهای خاص،
هزینههایی وجود دارد که میتواند یک بیمارستان را از ورشکستگی نجات دهد. نباید
برای نجات جان یک نفر نجات جان صدها نفر را به خطر انداخت.
در مورد بیماریهای
خاص باید خصوصیسازی شود، یعنی این همه بنگاههای خیریه که درست شده باید بتوانند
این بیماریها را حمایت کنند، چون حداقل هزینههای کلان آن بر دوش چند نفر سنگینی
خواهد کرد، نه آنکه سرانهی بهداشتی یک مملکت صرف چند نفر شود و البته این امر،
ظاهر خیرخواهانه دارد ولی در عمل دارای رانت بسیار بالا برای کادر درمانی است. دلیل
آن هم این است که با این همه بودجهی کلان، نه بیمار راضی است و نه خانوادههای
آنان از سیر پیشرفت درمان راضی هستند. تنها دولت است که بودجهی سرانه را که با
هزار زحمت از مجلس میگیرد، اینگونه راحت از دست میدهد.
خصوصیسازی
بیمارستانها نیز یکی دیگر از پایههای ناعادلانهی سلامتی است. این همه تأکید به
دلیل این است که بیمارستانها دچار کمبود مالی نشوند، اما میبینیم که بخش خصوصی
بنا بر ماهیت خود هیچگاه بیمارستانهای زیانده را خریداری و یا حمایت نمیکند.
حتی "ان.جی.او"ها نمیتوانند اعتبار خود را به خاطر یک بیمارستان ورشکسته از دست
بدهند. بنابراین نباید با خیالهای واهی، راه سلامت و عدالت سلامتی در یک جامعه را
به خطر انداخت و آب به آسیاب دشمن ریخت.