شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى
شىنجاڭدىن غەززەگىچە

شىنجاڭدىن غەززەگىچە

ماھانىغا رەھمەت ، ئۇ ئامېرىکا زۇڭتۇڭلۇقىنىڭ کاندىداتى بولدى

آسیب شناسی وضعیت کار و اخلاق حرفه ای در ایران

طبیعی است برای آسیب شناسی  وضعیت کار واخلاق حرفه ای وزارت کار و امور اجتماعی تحقیقاتی را انجام داده است که میتواند جز و مطالعات اولیه باشد. اما بهر حال مطالعات جدید نیز جای خالی دارد.

مقدمه : مردم در سراسر دنیا بر دو دسته کاملا مجزا تقسیم می شوند که نیمی از آنها با امری موافق ونیمی دیگر مخالف هستند. به زبان آمار 50درصد مردم سمت چپ میانگین هستند و 50 درصد سمت راست آن قرار می گیرند. که البته این درصدها خود شامل درصدهای جزئی تر هستند مثلا 65 درصد مردم حول میانگین هستند و حد فاصل  -z تا  +z  را پر می کنند و 95درصد 2 انحراف معیار دارند 99 درصد هم 3 انحراف دارند و 1 درصد یعنی دوتا نیم درصد در انتهای منحنی نرمال در حد افراط  و تفریط قرار می گیرند.

مثلا در مورد فرهنگ کار بطور نرمال 65 درصد مردم باکمی اختلاف بدنبال سعی وکوشش وکار کردن هستند وتا حد امکان اخلاق حرفه ای راهم رعایت می کنند و باصطلاح امروزی سرخود را پائین انداخته و آهسته میرند و آهسته میایند. اما طبیعی است کسانی باشند که با شدت های متفاوت هنجار گرا یا هنجار شکن باشند. با زبان آماری فوق میتوان گفت بطور نرمال 50درصد مردم به اخلاق حرفه اهمیت می دهند و با شدت وضعف بدنبال شناخت ورعایت آن هستند ( طرف راست منحنی نرمال ) و برعکس 50 درصد هم زیر کار دررو و یا تنبل هستند که با شدت و ضعف بدنبال پایمال کردن کار و اخلاق حرفه ای هستند.

نقش دولتها : در جامعه آماری بیش از 30 نفر توزیع کاملا نرمال است یعنی در میان یک ملت یا یک گروه اجتماعی یا قبیله های بزرگ این علاقمندی به دقیقا به 50 درصد می رسد. وبه اصطلاح آماری منحنی در جوامع بسیار انبوه از حالت چولگی در می آیند.  و در اطراف میانگین جمع می شوند. اما نقش دولتها دراین گونه موارد تغییر میانگین است تا جامعه بطور نرمال به میانگین بالاتری شیفت کند. مثلا میانگین کار مفید در ایران اگر 6 ساعت باشد طبیعی است تعدادی بالای 6 ساعت کار مفید داشته باشند وتعدادی هم زیر 6 ساعت و بطور قطه موضوع 50 درصد کاملا صادق است . یعنی کسی دقیقا 6 ساعت کار مفید داشته باشد مطرح نیست بلکه حاصل جمع مقادیر اطراف میانگین صفر است . یعنی مثبت ها و منفی ها  یکدیگر را خنثی می کنند. دولتها میتوانند با فرهنگ سازی میانگین را به 7 ساعت افزایش یا به 5 ساعت کاهش دهند اما مردم باید توزیع نرمال داشته باشند.

اشتغال حداکثری : در جوامع عادی  ونرمال اشتغال کامل وجود دارد یعنی هرچیزی لازم است تولید می شود وهرچیزی لازم است مصرف می شود چرا که اگر اینطور نباشد قانون عرضه وتقاضا دوباره آن را به حالت اولیه در می آید مثلا اگر تولید یک کالا کم باشد قیمت آن بالا می رود و سود آور می شود بقیه تولید کنندگان برای سود آوری به تولید آن روی می آورند و تولید افزایش می یابد وقیمتها کاهش یافته به حالت تعادل می رسد . یا اگر کار زیاد باشد دستمزد ها بالا می رود وکارگران به آن کار رجوع می کنند وبا زیاد شدن عرضه کار دستمزدها پائین می آید ودوباره کارگران کمتر مراجعه می کنند وبه حالت تعادل می رسد.

لزوم بیکاری : در اشتغال حداکثری میزان بیکاری مطلق به یک درصد وبیکاری پنهان به 5 درصد می رسد (فاز سوم وچهارم ) ولذا وجود بیکاری لازمه اشتغال کامل است زیرا اگر جامعه نرمال باشد چنین امری طبیعی است .

مثلا معلولین ذهنی ، کودکان زیر 18 سال یا پیرمردان از جمله گروههای هستند که طبیعتا باید بیکار باشند . که آن را بیکاران ذاتی می نامیم . اما بیکارهای فصلی یا بیکارهای آماری معیار تعیین دستمزد هستند. یعنی اگر اصلا بیکار وجود نداشته باشد امکان استخدام از بین میرود وتعیین دستمزد از حالت رقابت خارج می شود. و مانند مثال فوق جامعه دچار عدم تعادل می گردد.

با توجه به مقدمه فوق به نظر می رسد مسئولین باید دید گاههای خود را عوض کنند یعنی مهمترین آسیب اخلاق حرفه ای و کار مشخص نبودن تعریف و دامنه آن است . فرضا مسئولی به ژاپن میرود اورا به کارخانه ای میبرند ومشاهداتی را انجام میدهد اما این مشاهدات کافی نیست تا نتیجه گیری منطقی داشته باشد . ولی او این کار را انجام می دهد یعنی بلافاصله نتیجه گیری می کند و حکم میدهد.

یا دانشجویی به آمریکا اعزام میشود ویا در انگلیس درس می خواند چون مردم ایران ارتباط نزدیکی با آن محیط ندارند زمینه برای اظهار نظر های فردی و نتیجه گیری فوری ایشان کاملا فراهم است ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد